infinitude

/ɪnˈfɪnɪtjuːd//ɪnˈfɪnɪtjuːd/

معنی: ابدیت
معانی دیگر: بیکرانی، نامتناهی بودن، بی حدی، infinity ابدیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality or condition of being infinite.
مشابه: everlasting

(2) تعریف: an infinite number, quantity, or extent.

جمله های نمونه

1. the infinitude of the space
بیکرانی فضا

2. Where Euclid unconsciously assumed the infinitude of straight lines.
[ترجمه گوگل]جایی که اقلیدس ناخودآگاه بی نهایت خطوط مستقیم را فرض کرد
[ترجمه ترگمان]که اقلیدس به طور ناخود آگاه خطوط مستقیم خطوط مستقیم را فرض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The perfectibility of the definition about the infinitude in mathematics was analyzed firstly in this paper.
[ترجمه گوگل]کمال بودن تعریف در مورد نامتناهی در ریاضیات ابتدا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کمال تعریف در مورد the در ریاضیات در ابتدا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An infinitude enchantment experienced, humors Chinese language teacher.
[ترجمه گوگل]مسحور بی نهایت تجربه، طنز معلم زبان چینی
[ترجمه ترگمان]یک معلم زبان چینی که تجربه جادویی دارد، یک معلم زبان چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because of the infinitude of the ocean above, subsea tunnel construction brings us new challenges and risks, which are different from usual mountain tunnels.
[ترجمه گوگل]به دلیل بی نهایت بودن اقیانوس در بالا، ساخت تونل زیر دریا چالش ها و خطرات جدیدی را برای ما به ارمغان می آورد که با تونل های کوهستانی معمولی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]به دلیل of اقیانوس در بالا، ساخت تونل subsea چالش ها و خطرات جدیدی را به ما می دهد که متفاوت از تونل های کوهستانی معمولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although is not perfect, but I can infinitude adjacence.
[ترجمه گوگل]اگر چه کامل نیست، اما من می توانم مجاورت بی نهایت
[ترجمه ترگمان]اگرچه بی عیب و نقص نیست، اما من می توانم adjacence را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It drew closer, ever closer, through an infinitude of time, and he did not move.
[ترجمه گوگل]در گذر زمان بی‌نهایت نزدیک‌تر می‌شد، و او حرکت نمی‌کرد
[ترجمه ترگمان]نزدیک تر شد، از میان گذشت زمان، از میان گذشت زمان و از جایش تکان نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Along with the infinitude advance of communication technology, abundant communication make the lack of attention, this is a contradiction that people fall across in modern times.
[ترجمه گوگل]همراه با پیشرفت بی پایان فناوری ارتباطات، ارتباطات فراوان باعث عدم توجه می شود، این تناقضی است که مردم در دوران مدرن با آن مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]همراه با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات، ارتباطات فراوان، فقدان توجه را به خود جلب می کند، این یک تناقض است که مردم در زمان های مدرن به آن برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The expert said: Even if you swallow the infinitude the chocolate, also will not have slightly the influence to the skin.
[ترجمه گوگل]این کارشناس گفت: حتی اگر شکلات را بی نهایت قورت دهید، اندکی روی پوست تأثیر نمی گذارد
[ترجمه ترگمان]متخصص گفت: حتی اگر شما شکلات را قورت می دهید، تاثیر کمی روی پوست نخواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Infinitude approach but never reach.
[ترجمه گوگل]رویکرد بی نهایت است اما هرگز به آن نمی رسیم
[ترجمه ترگمان]روش infinitude اما هرگز به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eco-tourism is a new and rapid development of greenness tourism, possessing infinitude, capacious development foreground.
[ترجمه گوگل]اکوتوریسم یک توسعه جدید و سریع گردشگری سبز است که دارای پیش زمینه توسعه بی‌نهایت و گسترده است
[ترجمه ترگمان]طبیعت گردی یک توسعه سریع و سریع گردشگری سبز است که دارای infinitude، پیش زمینه توسعه بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its economic efficiency, the social efficiency and the environmental protection value are the infinitude .
[ترجمه گوگل]کارایی اقتصادی، کارایی اجتماعی و ارزش حفاظت از محیط زیست بی نهایت است
[ترجمه ترگمان]کارایی اقتصادی آن، کارایی اجتماعی و ارزش حفاظت از محیطزیست the هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such wide and undetermined prospects are as pleasing to the fancy, as the speculations of eternity or infinitude are to the understanding.
[ترجمه گوگل]چنین دورنماهای گسترده و نامشخصی به همان اندازه خوشایند است که تصورات ابدیت یا بی نهایت برای درک
[ترجمه ترگمان]این چشم انداز وسیع و نامشخص به همان اندازه خوشایند است، زیرا گمانه زنی های ابدیت و یا infinitude به درک آن ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the special theory of relativity, the simple expression of gravitation in the small region around earth is derived by considering the infinitude of plane with uniform density but actual earth.
[ترجمه گوگل]در نظریه نسبیت خاص، بیان ساده گرانش در ناحیه کوچک اطراف زمین با در نظر گرفتن بی نهایت صفحه با چگالی یکنواخت اما زمین واقعی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]در نظریه نسبیت خاص، بیان ساده گرانش در منطقه کوچک اطراف زمین با در نظر گرفتن the هواپیما با چگالی یکنواخت اما زمین واقعی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابدیت (اسم)
aeon, eternity, immortality, infinity, sempiternity, infinitude

تخصصی

[ریاضیات] نهایت، کمیت غیر شمارش پذیر، عدد بینهایت، لایتناهی، حالت یا کیفیت نامتناهی بودن

انگلیسی به انگلیسی

• immeasurableness, boundlessness; infinite amount

پیشنهاد کاربران

بپرس