infinitesimal

/ˌɪnˌfɪnəˈtesəml̩//ˌɪnfɪnɪˈtesɪml̩/

معنی: بینهایت کوچک، بی اندازه خرد
معانی دیگر: (کوچکتر از آنکه بتوان اندازه گرفت) بسیار کوچک، بسیار ریز، بسخرد، بسخرده، (ریاضی) وابسته به بسخرد، بسخردی، (ریاضی) عدد بسخرد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of a thing or quantity, too small to be measured or calculated.
مترادف: microscopic, minuscule, minute
متضاد: immense
مشابه: atomic, imperceptible, inconsiderable, insignificant, negligible, tiny, wee

- The chances of winning the lottery are very small, but they are not infinitesimal.
[ترجمه گوگل] شانس برنده شدن در لاتاری بسیار کم است، اما بی نهایت کوچک نیست
[ترجمه ترگمان] شانس برنده شدن در لاتاری بسیار کوچک است، اما بی اندازه کوچک نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: infinitesimally (adv.)
• : تعریف: a quantity too small to be measured or calculated.
مشابه: iota, particle, trace

جمله های نمونه

1. infinitesimal collection
دسته ی بسخرد (نامتناهی)

2. an infinitesimal chance
احتمال بسیار کم

3. The amounts of radioactivity present were infinitesimal.
[ترجمه گوگل]مقدار رادیواکتیویته موجود بی نهایت کوچک بود
[ترجمه ترگمان]مقادیر رادیواکتیویته در حال حاضر بسیار کوچک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this nascent electronic marketplace only an infinitesimal fraction of business transactions are currently handled on the I-way.
[ترجمه گوگل]در این بازار الکترونیکی نوپا، تنها بخش بی نهایت کوچکی از معاملات تجاری در حال حاضر در مسیر I انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در این بازار نوظهور الکترونیکی تنها یک بخش بسیار کوچک از تراکنش های تجاری در حال حاضر بر روی من انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even an infinitesimal change in temperature will be recorded by the equipment.
[ترجمه گوگل]حتی یک تغییر بی نهایت کوچک در دما نیز توسط تجهیزات ثبت خواهد شد
[ترجمه ترگمان]حتی یک تغییر کوچک در دما نیز توسط این تجهیزات ثبت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All living organisms produce electrical impulses on an infinitesimal scale.
[ترجمه گوگل]همه موجودات زنده تکانه های الکتریکی را در مقیاس بینهایت کوچک تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]تمام موجودات زنده، ایمپالس ها الکتریکی را روی یک مقیاس کوچک تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who knows what infinitesimal variation of brain chemistry might have made Kaczynski susceptible at birth to the hospital trauma nine months later?
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه تغییرات بی نهایت کوچکی از شیمی مغز ممکن است کاچینسکی را در بدو تولد در معرض آسیب های بیمارستانی نه ماه بعد قرار دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند که تغییرات بسیار کوچکی از شیمی مغز ممکن است Kaczynski را نه ماه بعد در معرض ضربه روحی بیمارستان قرار دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. II Limit --- Reasonability of Infinitesimal Calculus.
[ترجمه گوگل]حد دوم --- معقولیت حساب بی نهایت کوچک
[ترجمه ترگمان]۲ محدودیت ریاضی را محدود کنید (Reasonability)را محدود کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Theorem 1 The sum of finite number of infinitesimal is an infinitesimal.
[ترجمه گوگل]قضیه 1 مجموع تعداد متناهی بینهایت کوچک یک بی نهایت کوچک است
[ترجمه ترگمان]قضیه ۱: مجموع تعداد متناهی از بی نهایت کوچک، یک عدد بسیار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Newton says he has abandoned the infinitesimal or infinitely small quantity.
[ترجمه گوگل]نیوتن می گوید که کمیت بی نهایت کوچک یا بی نهایت کوچک را رها کرده است
[ترجمه ترگمان]نیوتن می گوید که مقدار بسیار کوچک یا بی نهایت کوچک را رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on no-preemptive priority queuing network model and infinitesimal perturbation analysis schemes, new dynamic scheduling algorithm is presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس مدل شبکه صف اولویت بدون پیشگیرانه و طرح های تحلیل اغتشاش بی نهایت کوچک، الگوریتم زمان بندی پویا جدید ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]براساس مدل شبکه صف بندی شبکه اولویت بدون پیش preemptive و طرح های آنالیز اغتشاش بسیار کوچک، الگوریتم زمان بندی پویای جدید ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She spoke with that gentle infinitesimal inflexion of mockery which descended to her from her mother.
[ترجمه گوگل]او با آن خمش بی نهایت کوچک تمسخرآمیز که از مادرش به او رسیده بود صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با آن لبخند ملایم و infinitesimal که از مادرش به سوی او می آمد، سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Infinitesimal strains cannot yet be recorded.
[ترجمه گوگل]سویه های بینهایت کوچک هنوز قابل ثبت نیستند
[ترجمه ترگمان]strains هنوز ثبت نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A drop of water is very infinitesimal, but do you know many a pickle makes a muckle 's truth?
[ترجمه گوگل]یک قطره آب بسیار بی نهایت کوچک است، اما آیا می دانید بسیاری از ترشی ها حقیقت یک مولکول را می سازند؟
[ترجمه ترگمان]یک قطره آب خیلی کوچک است، اما آیا شما می دانید که ترشی و ترشی فراوان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The body's annual intake of metallic iron is infinitesimal.
[ترجمه گوگل]مصرف سالانه آهن فلزی بدن بی نهایت کم است
[ترجمه ترگمان]مصرف سالانه این جسم از آهن فلزی بسیار ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بینهایت کوچک (صفت)
infinitesimal

بی اندازه خرد (صفت)
infinitesimal

تخصصی

[عمران و معماری] بی نهایت کوچک - جزء بی اندازه خرد - بی اندازه کوچک
[ریاضیات] بی نهایت کوچک

انگلیسی به انگلیسی

• variable with a limit of zero (mathematics); minute quantity, very small amount
minute, very tiny; pertaining to infinitesimals (mathematics)
infinitesimal means extremely small; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Infinitesimal refers to something extremely small or tiny, often so small that it is almost impossible to measure or observe. In mathematics, it describes quantities that approach zero as a limit but never actually reach zero.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️بسیار کوچک به چیزی بسیار کوچک یا ریز اشاره دارد، اغلب آنقدر کوچک که تقریباً غیرممکن است که اندازه گیری یا مشاهده شود. در ریاضیات، این اصطلاح به کمیت هایی که به صفر نزدیک می شوند ولی هرگز واقعاً به صفر نمی رسند، اشاره دارد بی نهایت کوچک
✍️✍️ می تواند نماد چیزی بسیار کوچک یا بی اهمیت در مقایسه با یک زمینه بزرگتر باشد.
👈مترادف؛ Tiny, minuscule, microscopic, minute, negligible.
👇مثال؛
Science: "The scientists measured the infinitesimal particles with precision instruments. " 🔬
Daily Life: "There was an infinitesimal crack in the glass that was barely noticeable. " 🥛
Mathematics: "Calculus involves the study of infinitesimal changes and their effects. " 📐

فینقیلی، فینگیلی!
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Extremely small or tiny; immeasurably small ⚛️ 🤏
🔍 مترادف: Minuscule
✅ مثال: The scientist measured the infinitesimal particles with great precision
بی اندازه ریز - بی نهایت ناچیز
بی اندازه کوچک
Immeasurably small
بینهایت کوچک

بپرس