infestation

/ˌɪnˌfeˈsteɪʃn̩//ˌɪnfeˈsteɪʃn̩/

معنی: هجوم
معانی دیگر: هجوم

جمله های نمونه

1. Scientists are checking for both insect and fungal infestation.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال بررسی آلودگی حشرات و قارچ ها هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان هر دو حشره و هجوم قارچی را چک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The premises were treated for cockroach infestation.
[ترجمه گوگل]محل برای آلودگی سوسک درمان شد
[ترجمه ترگمان]این مقدمات برای هجوم سوسک به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arizona seed growers suspect the infestation may widen because the state ships its seed to many other states and countries.
[ترجمه گوگل]پرورش دهندگان بذر آریزونا مشکوک هستند که آلودگی ممکن است گسترش یابد زیرا این ایالت بذر خود را به بسیاری از ایالت ها و کشورهای دیگر ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان پنبه در آریزونا مظنون هستند که این هجوم ممکن است گسترده تر شود چرا که دولت بذر خود را به بسیاری از کشورها و کشورهای دیگر صادر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After an extensive survey, the infestation was traced to flooding below the concrete floor of the factory.
[ترجمه گوگل]پس از بررسی های گسترده، ردیابی آلودگی به سیل در زیر کف بتنی کارخانه مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]پس از یک بررسی گسترده، هجوم هجوم به سیل در زیر کف بتن کارخانه پی گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The infestation, described as the worst for 20 years, follows record rains and the greening of normally arid expanses.
[ترجمه گوگل]این هجوم که به عنوان بدترین 20 سال گذشته توصیف می شود، پس از بارندگی های بی سابقه و سبز شدن مناطق خشک معمولی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]هجوم هجوم، که به عنوان بدترین خشکسالی به مدت ۲۰ سال توصیف شد، به دنبال بارش باران و احیای طبیعی مناطق خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crowe offered a pathetic excuse about investigating woodworm infestation for his nature column, but I soon beetled the truth out of him.
[ترجمه گوگل]کرو بهانه‌ای رقت‌انگیز در مورد بررسی آلودگی به کرم‌های چوبی برای ستون طبیعت خود ارائه کرد، اما من به زودی حقیقت را از او کشف کردم
[ترجمه ترگمان]من یه بهانه رقت انگیزی برای تحقیق در مورد حمله به ستون فقراتش ایجاد کردم، اما به زودی حقیقت رو از او بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leech infestation I have a problem with leeches in my pond.
[ترجمه گوگل]آلودگی به زالو من با زالو در حوض مشکل دارم
[ترجمه ترگمان]و من یه مشکلی با زالو تو استخر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The infestation of avocado root rot disease is not visually detectable.
[ترجمه گوگل]آلودگی به بیماری پوسیدگی ریشه آووکادو از نظر بصری قابل تشخیص نیست
[ترجمه ترگمان]هجوم بیماری پوسیدگی ریشه avocado، به طور بصری قابل تشخیص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Massive infestation of Sarcoptes mites is rarely observed, especially in the scalp area.
[ترجمه گوگل]هجوم انبوه کنه های سارکوپتس به ندرت به خصوص در ناحیه سر مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]هجوم دسته جمعی کنه Sarcoptes به ندرت دیده می شود، به خصوص در ناحیه سر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are lots of factors causing infestation of phytophagous pests and changes of dominate species in the apple orchards.
[ترجمه گوگل]عوامل زیادی باعث هجوم آفات گیاهخوار و تغییر گونه های غالب در باغ های سیب می شود
[ترجمه ترگمان]عوامل بسیاری وجود دارند که باعث هجوم آفت ها و تغییرات غالب در باغ های سیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Infestation rate of the german cockroach was higher in some special areas such as restaurant, hotel and hospital than the others.
[ترجمه گوگل]میزان آلودگی به سوسک آلمانی در برخی مناطق خاص مانند رستوران، هتل و بیمارستان بیشتر از سایرین بود
[ترجمه ترگمان]میزان رشد سوسک المانی در برخی مناطق خاص مانند رستوران، هتل و بیمارستان از بقیه بالاتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is related to her prior infestation by the dominant parasitical species here.
[ترجمه گوگل]این مربوط به آلودگی قبلی او توسط گونه های انگلی غالب در اینجا است
[ترجمه ترگمان]این موضوع مربوط به هجوم پیشین جانوران طفیلی دار در اینجا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It contains genes that allow it to resist infestation by the corn borer.
[ترجمه گوگل]این حاوی ژن هایی است که به آن اجازه می دهد در برابر هجوم کرم خوار ذرت مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا حاوی ژن های است که به آن اجازه مقاومت در برابر هجوم ذرت را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion The infestation ratio and the ectozoa index of these hosts were lower with the exception of hedgepig.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نسبت آلودگی و شاخص اکتوزوآ در این میزبان‌ها به استثنای خارپشت کمتر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نسبت هجوم و شاخص ectozoa این میزبان ها با استثنا of کم تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هجوم (اسم)
offense, onset, influx, invasion, inroad, throng, infestation

تخصصی

[بهداشت] آلودگی به حشرات

انگلیسی به انگلیسی

• act of overrunning in large numbers; invasion, harassment; state of being infested

پیشنهاد کاربران

Infestation refers to the presence of a large number of pests or unwanted organisms in a specific area. It implies that the area is overrun or overwhelmed by the infesting organisms.
آلودگی / وجود تعداد زیادی آفات یا موجودات ناخواسته در یک منطقه خاص.
...
[مشاهده متن کامل]

به این معنی که بر یک منطقه ارگانیسم های آلوده غلبه کرده اند.
*** آلودگی به حضور تعداد زیادی از حشرات یا حیوانات در یک مکان گفته می شود که معمولاً باعث آسیب یا بیماری می شوند. مثال های رایج شامل آلودگی به آفات مانند موش ها، سوسک ها، موریانه ها یا ساس ها در خانه ها یا ساختمان ها است. این آفات می توانند به اموال و سلامت آسیب جدی وارد کنند.
مثال؛
“The house was infested with termites. ”
In a discussion about agriculture, someone might say, “The farm experienced an infestation of locusts. ”
A person might complain, “Our kitchen is infested with ants. ”

پوستال بهترین ترجمه برای این واژه است. . . . . infection یعنی عفونت . . چون داخلی ست
Infestation یعنی پوستال . . . چون خارجی و روی پوست و سطح بدن آلودگی انگلی . . . معنا می دهد. . .
● infestation: آلودگی بیرونی، وجود حشرات و حیواناتی که عامل بیماری هستند
● infection: عفونت
Example :
If you don't take care of the Cockroach you find in your house, you could end up with a whole infestation : اگر به سوسکی که در خانه خود پیدا می کنید اعتنایی نکنید، ممکن است در نهایت با یک هجوم کامل مواجه شوید.
...
[مشاهده متن کامل]

Infest یک فعل است با معنای منفی به معنای هجوم آوردن انگل ها و جانوران موذی به بدن و خانه ی انسان
Infestation :
هجوم و اشغال توسط آفات و انگل ها در بدن یا لانه ی میزبان

یه تعداد زیاد
infestation ( علوم سلامت )
واژه مصوب: آلودگی بیرونی
تعریف: وجود عامل بیماری زا بر سطوح خارجی بدن
عفونت
آلوده شدن به انگل های خارجی
If a beetle infestation hits your forest stand and all the trees are killed, all of the carbon gets re - emitted
آلودگی، مورد حمله قرار گرفتن بدن به وسیله بندپایان، کرم ها و . . .
سرایت، انتقال ( شپش و انگل های دیگر )
شیوع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس