infertile

/ˌɪnˈfɜːrtəl//ɪnˈfɜːtaɪl/

معنی: بی حاصل، غیر حاصلخیز، بی بار
معانی دیگر: بایر، نابارور، بی ثمر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: infertility (n.)
(1) تعریف: of land, not fertile or productive; barren.
متضاد: fat, fertile, productive
مشابه: barren, desert

(2) تعریف: of a human or animal, not able to reproduce.
متضاد: fertile, productive
مشابه: barren, fruitless, sterile

جمله های نمونه

1. The soil proved too infertile to sustain real pasture or arable crops.
[ترجمه گوگل]ثابت شد که خاک برای حفظ مراتع واقعی یا محصولات زراعی بسیار نابارور بود
[ترجمه ترگمان]زمین برای حفظ مراتع واقعی یا محصولات زراعی بیش از حد عقیم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thousands of women are infertile as a result of botched abortions.
[ترجمه گوگل]هزاران زن در نتیجه سقط جنین نابارور هستند
[ترجمه ترگمان]هزاران زن در نتیجه سقط جنین نامناسب عقیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has been used diagnostically in infertile patients.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص در بیماران نابارور استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری در بیماران ناباروری مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The majority of infertile men face an emotional struggle against guilt and uncertainty.
[ترجمه گوگل]اکثر مردان نابارور با یک مبارزه عاطفی علیه احساس گناه و عدم اطمینان روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]اکثریت مردم عقیم با مبارزه ای عاطفی علیه احساس گناه و عدم اطمینان مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What of cloning a child for infertile couples?
[ترجمه گوگل]شبیه سازی کودک برای زوج های نابارور چطور؟
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی یک کودک برای زوج های ناشی از بارداری چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mainland of Greece is mountainous and largely infertile.
[ترجمه گوگل]سرزمین اصلی یونان کوهستانی و عمدتاً نابارور است
[ترجمه ترگمان]سرزمین اصلی یونان کوهستانی است و عمدتا عقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. New medical techniques provide hope for infertile couples.
[ترجمه گوگل]تکنیک های جدید پزشکی امیدی برای زوج های نابارور ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]روش های پزشکی جدید، امید به زوج های ناباروری را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Muffin has never produced offspring; she did produce infertile eggs while at the Ueno Zoo.
[ترجمه گوگل]مافین هرگز فرزندانی تولید نکرده است او زمانی که در باغ وحش Ueno بود، تخم‌های نابارور تولید کرد
[ترجمه ترگمان]Muffin هیچ وقت زاد و ولد نکرده است؛ در حالی که در باغ وحش Ueno تخم گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those who choose infertile mates leave no descendants.
[ترجمه گوگل]کسانی که جفت نابارور را انتخاب می کنند، نسلی از خود باقی نمی گذارند
[ترجمه ترگمان]کسانی که mates را انتخاب می کنند descendants را ترک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rainfall is minimal and the land is infertile, marked by erosion and extreme dryness.
[ترجمه گوگل]بارندگی کم است و زمین نابارور است که با فرسایش و خشکی شدید مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Rainfall حداقل بوده و زمین infertile است که با فرسایش و خشکی شدید مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods: Menstrual changes of 209 infertile women with endometriosis in hospital were analysed.
[ترجمه گوگل]روش کار: تغییرات قاعدگی 209 زن نابارور مبتلا به اندومتریوز بستری در بیمارستان مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: تغییرات Menstrual مربوط به ۲۰۹ زن باردار با endometriosis در بیمارستان آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Smallholders who were producing little from the infertile cropland of the sandy Northwest region began to plant drought-resistant poplars and willows to provide shelter and shade from sandstorms.
[ترجمه گوگل]خرده‌مالک‌هایی که از زمین‌های زراعی نابارور منطقه شنی شمال غربی محصول کمی داشتند، شروع به کاشت صنوبرها و بیدهای مقاوم به خشکی کردند تا از طوفان‌های شن سرپناه و سایه ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]smallholders که کمی از زمین های زراعی infertile در منطقه شمال غربی تولید می کردند شروع به کاشت درختان تبریزی و درختان بید مقاوم در برابر خشکسالی کردند تا پناه گاه و سایه را از sandstorms تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Infertile women with normal menstrual cycle were selected as control group C.
[ترجمه گوگل]زنان نابارور با چرخه قاعدگی طبیعی به عنوان گروه کنترل C انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]infertile زن با چرخه قاعدگی طبیعی به عنوان گروه کنترل C انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion:Hysteroscopic tubal catheterization is recommended for the infertile patients with interstitial tubal occlusion, in order to exclude the false positive results of hysterosalpingography.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: کاتتریزاسیون لوله‌ای هیستروسکوپی برای بیماران نابارور با انسداد لوله‌های بینابینی توصیه می‌شود تا از نتایج مثبت کاذب هیستروسالپنگوگرافی جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: به منظور جلوگیری از نتایج مثبت کاذب of، Hysteroscopic tubal catheterization برای بیماران ناباروری توصیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to one survey, one woman in eight is infertile.
[ترجمه گوگل]طبق یک نظرسنجی، از هر هشت زن، یک زن نابارور است
[ترجمه ترگمان]طبق یک نظرسنجی، یک زن در ۸ سال ناباروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی حاصل (صفت)
barren, unfruitful, lean, ungainly, infertile

غیر حاصلخیز (صفت)
infertile

بی بار (صفت)
unfruitful, sterile, infertile

تخصصی

[علوم دامی] کم بارور ؛ حیوانی که بازدهی تولید مثل آم کم است .

انگلیسی به انگلیسی

• barren, not fertile, unfruitful
someone who is infertile cannot have children.
infertile soil is of poor quality, and so plants cannot grow well in it.

پیشنهاد کاربران

نابارور
for example
infertile couples sometimes try drug to help them have children
زوج های نابارورگاهی اوقات برای کمک به بچه دارشدن ازدارواستفاده میکنند.
قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند یعنی زنی که فرزند نتواند آوردن
بی ثمر
عقیم ، نازا، نابارور، غیرحاصل خیز، بی بار وبی محصول

بپرس