infernal

/ˌɪnˈfɜːrnl̩//ɪnˈfɜːnl̩/

معنی: شریر، دوزخی، شیطان صفت، دیو صفت
معانی دیگر: جهنمی، شیطانی، اهریمنی، شریرانه، (عامیانه) لعنتی، ملعون، (اسطوره های یونان و روم) وابسته به جهان مردگان، وابسته به عالم اسفل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: infernally (n.)
(1) تعریف: of or pertaining to hell or the world of the dead.
متضاد: celestial, heavenly, supernal

- Fearing the infernal flames, she repented of her sin.
[ترجمه گوگل] او از ترس شعله های آتش جهنم از گناه خود توبه کرد
[ترجمه ترگمان] از ترس آن شعله های جهنمی، از گناه خود پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) condemnable, as though to hell; damnable.

- Stop that infernal racket!
[ترجمه گوگل] بس کن آن راکت جهنمی!
[ترجمه ترگمان] ! اون راکت جهنمی رو نگه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: wicked or devilish.
مشابه: evil, heinous

- Did these torturers suffer for their infernal crimes?
[ترجمه گوگل] آیا این شکنجه گران به خاطر جنایات جهنمی خود زجر کشیده اند؟
[ترجمه ترگمان] آیا این torturers به خاطر جنایات جهنمی خود زجر کشیده بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. infernal fires
آتش های جهنمی

2. infernal schemes
نقشه های شیطانی

3. infernal spirits
ارواح دوزخی

4. my infernal neighbor
همسایه ی پدرسوخته ی من

5. will you stop this infernal noise!
این سر و صدای لعنتی را خاموش می کنی یا نه !

6. I wish the children would stop that infernal noise.
[ترجمه گوگل]کاش بچه ها جلوی آن صدای جهنمی را بگیرند
[ترجمه ترگمان]ای کاش بچه ها این سر و صدا را متوقف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The post office is shut, which is an infernal bore.
[ترجمه گوگل]اداره پست بسته است، که یک حفره جهنمی است
[ترجمه ترگمان]اداره پست بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What an infernal noise!
[ترجمه گوگل]چه صدای جهنمی!
[ترجمه ترگمان]چه سر و صدایی می آید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That infernal telephone hasn't stopped ringing all day!
[ترجمه گوگل]آن تلفن جهنمی تمام روز زنگ نمی زند!
[ترجمه ترگمان]آن تلفن لعنتی تمام روز را زنگ نزده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He described a journey through the infernal world.
[ترجمه گوگل]او سفری را در دنیای جهنمی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]سفری را در دنیای جهنمی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You infernal scoundrel, how dare you tell me that?
[ترجمه گوگل]ای بدجنس جهنمی، چطور جرات داری این را به من بگویی؟
[ترجمه ترگمان]ای مرد رذل، چطور جرات می کنی این را به من بگویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Level 1 - Summons an Infernal with weak Pulverize and average attack.
[ترجمه گوگل]سطح 1 - یک جهنمی با Pulverize ضعیف و حمله متوسط ​​را احضار می کند
[ترجمه ترگمان]سطح ۱ - Summons یک جهنم با pulverize ضعیف و متوسط حمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We are school drama, the role of the view that every act should be a reason, so make "Infernal Affairs" to explore areas of human nature in black and white ash torment and suffering.
[ترجمه گوگل]ما درام مدرسه ای هستیم، نقش این دیدگاه که هر عملی باید دلیل باشد، بنابراین «امور جهنمی» را بسازید تا مناطقی از طبیعت انسان را در عذاب و رنج خاکستر سیاه و سفید کشف کنید
[ترجمه ترگمان]ما درام مدرسه هستیم، نقش این دیدگاه که هر عمل باید یک دلیل باشد، پس \"امور مربوط به جهنم\" را برای کشف مناطق طبیعت انسان در ash سیاه و سفید و درد و رنج تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many of the World War I veterans on the scene suspected that the "infernal machine" that wreaked such destruction had come from the skies, but the delivery system consisted of a horse-drawn wagon.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کهنه سربازان جنگ جهانی اول در صحنه مشکوک بودند که "ماشین جهنمی" که چنین ویرانی را به بار آورد از آسمان آمده است، اما سیستم تحویل شامل یک واگن اسبی بود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سربازان قدیمی جنگ جهانی در صحنه مشکوک بودند که \"ماشین جهنمی\" که چنین خرابی را به کار برده بود از آسمان آمده بود، اما سیستم تحویل شامل یک گاری دواسبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Level 2 - Summons an Infernal with a mighty Pulverize and powerful attack.
[ترجمه گوگل]سطح 2 - یک جهنمی را با یک حمله قدرتمند Pulverize و قدرتمند احضار می کند
[ترجمه ترگمان]سطح ۲ - Summons یک جهنم با یک حمله قوی و قدرتمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't say a syllable about the Infernal Twoness.
[ترجمه گوگل]یک هجا در مورد دوتایی دوزخی نگویید
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلمه هم درباره the Infernal نگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شریر (صفت)
heinous, nefarious, bad, evil, vicious, maleficent, wicked, villainous, flagitious, malefic, infernal, iniquitous, immane

دوزخی (صفت)
hellish, damned, tartarean, tartarian, infernal, plutonian

شیطان صفت (صفت)
devilish, impish, infernal

دیو صفت (صفت)
infernal

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to hell; resembling hell, hellish; fiendish
you use infernal to describe something that is very unpleasant; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

extremely evil or cruel
شیطانی، اهریمنی یا بسیار شرور و خبیث. این واژه برای توصیف چیزی که بسیار بد، شرورانه یا زیرکانه و بدذاتانه است به کار می رود و بار معنایی منفی و قوی دارد.
1. **شیطانی و اهریمنی:**
چیزی که به شیاطین یا نیروهای اهریمنی مربوط باشد یا ویژگی های شرورانه داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
- The villain had a diabolical plan to take over the world.
شرور نقشه ای شیطانی برای تسخیر جهان داشت.
2. **بسیار بد یا وحشتناک:**
برای توصیف شرایط یا رفتارهای بسیار بد، آزاردهنده یا غیرقابل تحمل استفاده می شود.
مثال:
- The traffic was diabolical this morning.
ترافیک امروز صبح وحشتناک بود.
3. **زیرکانه و حیله گرانه:**
گاهی به معنای نقشه یا طرحی بسیار زیرکانه و حیله گرانه که هدفش شرارت است.
مثال:
- They devised a diabolical scheme to cheat the system.
آنها نقشه ای شیطانی برای فریب سیستم طراحی کردند.
## معادل های فارسی
- شیطانی
- اهریمنی
- خبیث
- پلید
- وحشتناک
- زیرکانه و شرورانه

دوزخی یا جهنمی و معمولاً برای توصیف چیزهایی استفاده می شود که مربوط به جهنم، آتش و عذاب شدید هستند. این کلمه بار معنایی منفی و شدید دارد و گاهی به صورت مجازی برای توصیف شرایط بسیار سخت، آزاردهنده یا وحشتناک به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

1. **مرتبط با جهنم یا دوزخ:**
چیزی که به جهنم یا دوزخ مربوط باشد.
مثال:
- The infernal flames consumed the entire forest.
شعله های دوزخی کل جنگل را سوزاندند.
2. **آزاردهنده و بسیار بد:**
شرایط یا چیزی که بسیار آزاردهنده، سخت یا وحشتناک است.
مثال:
- I had to endure the infernal noise all night.
تمام شب باید صدای وحشتناک و آزاردهنده را تحمل می کردم.
3. **شدید و غیرقابل تحمل:**
به صورت مجازی برای توصیف شدت زیاد چیزی به کار می رود.
مثال:
- The infernal heat made it impossible to work outside.
گرمای طاقت فرسا باعث شد نتوانم بیرون کار کنم.
## معادل های فارسی
- دوزخی
- جهنمی
- آتشین
- وحشتناک
- طاقت فرسا
- بسیار بد و آزاردهنده

۱. جهنمی. دوزخی. ۲. شیطانی. اهریمنی ۳. ( عامیانه ) لعنتی. کوفتی
مثال:
Fearing the infernal flames, she repented of her sin.
او ( از ) ترس شعله های جهنمی و دوزخی، از گناهش توبه کرد.
Stop that infernal racket!
...
[مشاهده متن کامل]

آن راکت لعنتی و کوفتی را نگهدار.
He had some infernal schemes in his mind.
او چندتایی نقشه شیطانی و اهریمنی در ذهنش داشت.

آزاردهنده

بپرس