1. inferiority complex
عقده ی حقارت،همبافت خود کم بینی
2. The invading force, conscious of their numerical inferiority at sea, decided on an airborne attack.
[ترجمه گوگل]نیروی مهاجم با آگاهی از حقارت عددی خود در دریا، تصمیم به حمله هوایی گرفت
[ترجمه ترگمان]نیروی مهاجم، که از حقارت آن ها در دریا آگاه بود، در مورد حمله هوایی تصمیم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She accepted her inferiority to her rivals.
[ترجمه گوگل]او حقارت خود را نسبت به رقبای خود پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او inferiority خود را نسبت به رقیبان خود پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was acting out his feelings of inferiority by being overly aggressive.
[ترجمه گوگل]او با پرخاشگری بیش از حد احساس حقارت خود را به نمایش می گذاشت
[ترجمه ترگمان]احساس حقارت می کرد و بیش از حد خشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He had a deep-rooted feeling of inferiority.
6. She has always had an inferiority complex about her looks.
[ترجمه گوگل]او همیشه عقده حقارت در قیافه اش داشته است
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک عقده حقارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is always showing a sweet inferiority feeling.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک احساس حقارت شیرین نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک احساس حقارت آمیز به خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He had an inferiority complex about his looks.
[ترجمه گوگل]او عقده حقارت در قیافه اش داشت
[ترجمه ترگمان]او خود کم بینی شدید در رابطه با ظاهرش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He's always had an inferiority complex about his height.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد قدش عقده حقارت داشت
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد قد خود یک عقده حقارت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They believe that submission in no way implies inferiority.
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که تسلیم به هیچ وجه به معنای حقارت نیست
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که تسلیم به هیچ وجه خود کم بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The feeling of inferiority is defensively turned into a feeling of superiority.
[ترجمه گوگل]احساس حقارت در حالت دفاعی به احساس برتری تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]احساس حقارت به احساس برتری تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fear is the thought of admitted inferiority. Elbert Hubbard
[ترجمه گوگل]ترس تصور حقارت پذیرفته شده است البرت هابارد
[ترجمه ترگمان]ترس در اندیشه خود کم بینی است البرت هوبارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A sense of boredom may cause feelings of inferiority in the sufferer.
[ترجمه گوگل]احساس کسالت ممکن است باعث ایجاد احساس حقارت در فرد مبتلا شود
[ترجمه ترگمان]احساس ملال ممکن است موجب احساس حقارت در sufferer شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They came from his emerging feelings of inferiority and superiority in an environment that had no patience for either.
[ترجمه گوگل]آنها ناشی از احساس حقارت و برتری او در محیطی بود که هیچ حوصله ای نداشت
[ترجمه ترگمان]آن ها ناشی از احساس حقارت و برتری در محیطی بودند که حوصله هیچ یک از آن ها را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He denounced democracy as a psychopathic expression of inferiority and compromise as an aberration that must be crushed out of existence.
[ترجمه گوگل]او دموکراسی را به عنوان یک بیان روانی حقارت و سازش به عنوان انحرافی که باید از وجود درهم شکسته شود، محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]وی دموکراسی را به عنوان بیماری روانی تحقیر و سازش محکوم کرد و به عنوان یک محرک جبری که باید از موجودیت رها شود، سازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید