infarction

/ˌɪnˈfɑːrkʃn̩//ɪnˈfɑːkʃn̩/

معنی: انفارکتوس
معانی دیگر: (پزشکی)، رگ بست، رگ بستگی، سکته قلبی

جمله های نمونه

1. Myocardial infarction is the medical term for a heart attack.
[ترجمه گوگل]انفارکتوس میوکارد اصطلاح پزشکی برای حمله قلبی است
[ترجمه ترگمان]myocardial infarction یک اصطلاح پزشکی برای حمله قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Afterwards I had my myocardial infarction in my office, feeling a complete idiot.
[ترجمه گوگل]بعد از آن در مطبم انفارکتوس میوکارد گرفتم، احساس یک احمق کامل کردم
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، myocardial را در دفتر خود گرفته بودم و احساس حماقت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Myocardial infarction and stroke, two of the major causes of death in the elderly, are hardly mentioned in these series.
[ترجمه گوگل]انفارکتوس میوکارد و سکته مغزی، دو عامل اصلی مرگ و میر در سالمندان، به سختی در این مجموعه ها ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]myocardial infarction و سکته، دو عامل اصلی مرگ در افراد مسن، به ندرت در این مجموعه ذکر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cost of myocardial infarction and other cardiac illness is high and is in part the result of vocational disability.
[ترجمه گوگل]هزینه انفارکتوس میوکارد و سایر بیماری های قلبی زیاد است و تا حدی نتیجه ناتوانی شغلی است
[ترجمه ترگمان]هزینه of myocardial و دیگر بیماری های قلبی بالا است و بخشی از ناشی از ناتوانی حرفه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patients who suffer a myocardial infarction may not have widely distributed coronary disease.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که از انفارکتوس میوکارد رنج می برند ممکن است بیماری عروق کرونر به طور گسترده توزیع نشده باشند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که از بیماری های قلبی عروقی رنج می برند ممکن است به طور گسترده ای بیماری انسداد عروقی را نداشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Acute cerebellar hemorrhage or infarction often presents with vertigo and headache.
[ترجمه گوگل]خونریزی حاد مخچه یا انفارکتوس اغلب با سرگیجه و سردرد خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]خونریزی شدید حاد و یا خونریزی شدید اغلب همراه با سرگیجه و سردرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is more likely following infarction when cardiac output may be reduced and therefore tissue perfusion impaired.
[ترجمه گوگل]این احتمال بعد از انفارکتوس بیشتر است که برون ده قلبی ممکن است کاهش یابد و در نتیجه پرفیوژن بافتی مختل شود
[ترجمه ترگمان]این احتمال بیشتری وجود دارد که در زمانی که خروجی قلبی کاهش یابد و بنابراین بافت های perfusion آسیب دیده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ottervanger etal reported a myocardial infarction in a 47-year-old woman after subcutaneous sumatriptan.
[ترجمه گوگل]Ottervanger etal یک انفارکتوس میوکارد را در یک زن 47 ساله پس از سوماتریپتان زیر جلدی گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]Ottervanger etal یک زن ۴۷ ساله را در یک زن ۴۷ ساله پس از زیر جلدی sumatriptan گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods 60 cerebral infarction patients with motor dysfunction were equally randomized to two groups—cluster needling of scalp point therapy group and Cerebral ultrasonic therapy group.
[ترجمه گوگل]Methods60 بیمار انفارکتوس مغزی با اختلال عملکرد حرکتی به طور مساوی به دو گروه - نیدلینگ خوشه ای گروه درمانی نقطه سر و گروه درمان اولتراسونیک مغزی تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۶۰ بیمار مغزی مبتلا به اختلال عملکرد موتور نسبت به دو گروه از گروه درمان نقطه ای scalp و گروه درمانی مافوق صوت، به یک اندازه تصادفی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Follow - up brain CT revealed a hemorrhagic infarction over right temporal lobe.
[ترجمه گوگل]پیگیری سی تی مغزی انفارکتوس هموراژیک را در لوب تمپورال راست نشان داد
[ترجمه ترگمان]در حال پی گیری سی تی اسکن از مغز، یک infarction خون آور روی لوب گیجگاهی درست را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When I was first taught cardiology there was little evidence for the efficacy of secondary prevention after myocardial infarction.
[ترجمه گوگل]زمانی که من برای اولین بار کاردیولوژی را یاد گرفتم، شواهد کمی برای اثربخشی پیشگیری ثانویه پس از انفارکتوس میوکارد وجود داشت
[ترجمه ترگمان]زمانی که اولین بار به من آموزش داده شد، تحقیقات کمی برای اثربخشی پیش گیری از ثانویه بعد از myocardial myocardial وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hence its measurement is used in the diagnosis of myocardial infarction and cerebrovascular accidents.
[ترجمه گوگل]از این رو اندازه گیری آن در تشخیص انفارکتوس میوکارد و حوادث عروق مغزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از این رو، اندازه گیری آن در تشخیص of myocardial و تصادفات cerebrovascular مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Controls were drawn from either members of staff or ward patients who had suffered a myocardial infarction.
[ترجمه گوگل]کنترل ها از اعضای کارکنان یا بیماران بخش که دچار انفارکتوس میوکارد شده بودند، گرفته شد
[ترجمه ترگمان]کنترل ها از سوی اعضای پرسنل یا بیمارانی که دچار a myocardial شده بودند، کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The next year she was admitted to the coronary care unit and myocardial infarction was excluded.
[ترجمه گوگل]سال بعد در بخش مراقبت های عروق کرونر بستری شد و انفارکتوس میوکارد حذف شد
[ترجمه ترگمان]سال بعد او به واحد مراقبت های سرپایی پذیرفته شد و myocardial myocardial حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفارکتوس (اسم)
infarction

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) obstruction, blockage; infarct, area of dying or dead tissue

پیشنهاد کاربران

بافت مردگی
نکروز به دلیل نرسیدن خون و متعاقب آن نرسیدن اکسیژن به بافت
بافت نکروز شده ناشی از عدم خونرسانی

بپرس