1. an infantry regiment
هنگ پیاده
2. armored infantry
پیاده نظام زرهی
3. motorized infantry units
یکان های موتوری پیاده نظام
4. the infantry retread pell-mell
پیاده نظام با بی نظمی عقب نشینی کرد.
5. the infantry was deployed on both sides of the hill
پیاده نظام در دو سوی تپه موضع گرفته بود.
6. the infantry was slowly winding its way down the mountain
پیاده نظام مسیر مارپیچی را به سوی پایین کوه به آهستگی طی می کرد.
7. a phased infantry advance with coordination between units
پیشروی مرحله به مرحله ی پیاده نظام با هماهنگی میان یگان ها
8. enemy tanks put our infantry to rout
تانک های دشمن پیاده نظام مارا تارومار کرد.
9. the 1st battalion of the infantry regiment
گردان اول هنگ پیاده
10. tanks were ready to backstop the infantry
تانک ها آماده بودند که پیاده نظام را تقویت کنند.
11. to lift the fire prior to the advance of the infantry
قبل از پیشروی پیاده نظام تیراندازی را قطع کردن
12. The infantry were equipped with flame throwers.
[ترجمه گوگل]پیاده نظام مجهز به شعله افکن بود
[ترجمه ترگمان]پیاده نظام با آتش throwers، تجهیز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have less infantry than the enemy.
[ترجمه گوگل]پیاده نظام کمتر از دشمن داریم
[ترجمه ترگمان] ما کم تر از دشمن پیاده نظام داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The infantry fell back in disarray.
[ترجمه گوگل]پیاده نظام آشفته عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]پیاده ها با هرج و مرج به عقب بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He saw service as an infantry officer in the last war.
[ترجمه گوگل]او در جنگ گذشته خدمت را به عنوان افسر پیاده نظام دید
[ترجمه ترگمان]او در آخرین جنگ به عنوان افسر پیاده نظام ارتش خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. They watched as ranks of marching infantry passed the window.
[ترجمه گوگل]آنها شاهد عبور صفوف پیاده نظام از پنجره بودند
[ترجمه ترگمان]به صف سربازان پیاده نظام که از کنار پنجره می گذشتند نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید