صفت ( adjective )
مشتقات: infamously (adv.), infamousness (n.)
مشتقات: infamously (adv.), infamousness (n.)
• (1) تعریف: having, deserving, or causing a bad reputation; notorious or shameful.
• مترادف: disreputable, notorious
• متضاد: illustrious, reputable
• مشابه: contemptible, disgraceful, dishonorable, ignoble, ignominious, opprobrious, outrageous, scandalous, shameful
• مترادف: disreputable, notorious
• متضاد: illustrious, reputable
• مشابه: contemptible, disgraceful, dishonorable, ignoble, ignominious, opprobrious, outrageous, scandalous, shameful
- The exotic dancer Mata Hari was infamous as a spy during World War I.
[ترجمه Mohaddese Bostan] ماتا هاری رقصنده خارجی در طول جنگ جهانی اول جاسوس رسوا و بدنامی بود.|
[ترجمه گوگل] رقصنده عجیب و غریب ماتا هاری در طول جنگ جهانی اول به عنوان یک جاسوس بدنام بود[ترجمه ترگمان] The exotic، Mata که در زمان جنگ جهانی جاسوسی را می کرد بدنام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Al Capone was an infamous gangster during the Prohibition era.
[ترجمه گوگل] آل کاپون یک گانگستر بدنام در دوران ممنوعیت بود
[ترجمه ترگمان] آل کاپون، در دوران ممنوعیت منع مشروبات الکلی، یک تبهکار معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آل کاپون، در دوران ممنوعیت منع مشروبات الکلی، یک تبهکار معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: stripped of certain rights as a citizen upon conviction of certain crimes such as treason, or pertaining to crimes involving such a penalty.
• مشابه: corrupt, perfidious, treacherous
• مشابه: corrupt, perfidious, treacherous