1. these two thoughts are inextricably intertwined
این دو اندیشه به طور جدایی ناپذیری در هم پیچیده شده است.
2. Physical health is inextricably linked to mental health.
[ترجمه گوگل]سلامت جسمانی به طور جدایی ناپذیری با سلامت روان مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی به طور جدایی ناپذیری به سلامت روانی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی به طور جدایی ناپذیری به سلامت روانی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The town's prosperity is inextricably intertwined with the fortunes of the factory.
[ترجمه گوگل]رونق این شهر به طور جدایی ناپذیر با ثروت کارخانه در هم تنیده است
[ترجمه ترگمان]کامیابی شهر به طور جدایی ناپذیری با ثروت های کارخانه درهم آمیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کامیابی شهر به طور جدایی ناپذیری با ثروت های کارخانه درهم آمیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For these people, land is inextricably interwoven with life itself.
[ترجمه گوگل]برای این مردم، زمین به طور جدانشدنی با خود زندگی در هم تنیده است
[ترجمه ترگمان]برای این مردم زمین به طور جدایی ناپذیری از خود زندگی به هم آمیخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای این مردم زمین به طور جدایی ناپذیری از خود زندگی به هم آمیخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Production and consumption are inextricably tied together.
[ترجمه گوگل]تولید و مصرف به طور جدایی ناپذیری با هم گره خورده اند
[ترجمه ترگمان]تولید و مصرف به طور جدایی ناپذیری به هم گره خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تولید و مصرف به طور جدایی ناپذیری به هم گره خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Religion was for her inextricably linked with life itself.
[ترجمه گوگل]دین برای او پیوند ناگسستنی با خود زندگی داشت
[ترجمه ترگمان]دین برای او به طور جدایی ناپذیری با زندگی مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دین برای او به طور جدایی ناپذیری با زندگی مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The whisky is inextricably woven into Scotland's history, customs and culture.
[ترجمه گوگل]ویسکی به طور جدانشدنی در تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ اسکاتلند بافته شده است
[ترجمه ترگمان]این ویسکی به طور جدایی ناپذیری در تاریخ، آداب و رسوم اسکاتلند درهم تنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ویسکی به طور جدایی ناپذیری در تاریخ، آداب و رسوم اسکاتلند درهم تنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Europe's foreign policy is inextricably linked with that of the US.
[ترجمه گوگل]سیاست خارجی اروپا به طور جدایی ناپذیر با سیاست ایالات متحده پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی اروپا به طور جدایی ناپذیری با آمریکا در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاست خارجی اروپا به طور جدایی ناپذیری با آمریکا در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She had become inextricably involved in the campaign.
[ترجمه گوگل]او به طور جدانشدنی درگیر کمپین شده بود
[ترجمه ترگمان]او به طور جدایی ناپذیری در این مبارزه دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور جدایی ناپذیری در این مبارزه دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Poverty and crime are inextricably linked.
[ترجمه گوگل]فقر و جرم و جنایت ارتباط ناگسستنی دارند
[ترجمه ترگمان]فقر و جرم به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقر و جرم به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her career was inextricably linked with his.
[ترجمه گوگل]حرفه او به طور جدانشدنی با او پیوند خورده بود
[ترجمه ترگمان]شغلش به طور جدایی ناپذیری با او در ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شغلش به طور جدایی ناپذیری با او در ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fact is inextricably commingled with fiction.
[ترجمه گوگل]واقعیت به طور جدانشدنی با داستان آمیخته شده است
[ترجمه ترگمان]واقعیت به طور جدایی ناپذیری در ارتباط با داستان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واقعیت به طور جدایی ناپذیری در ارتباط با داستان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In his world-view, art and religions were inextricably mixed.
[ترجمه گوگل]در جهان بینی او، هنر و مذاهب به طور جدانشدنی در هم آمیخته بودند
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه جهانی او، هنر و مذاهب به طور جدایی ناپذیری پیچیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه جهانی او، هنر و مذاهب به طور جدایی ناپذیری پیچیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His name was inextricably linked with the environmental movement.
[ترجمه گوگل]نام او به طور جدایی ناپذیر با جنبش محیط زیست پیوند خورده بود
[ترجمه ترگمان]نام او به طور جدایی ناپذیری با جنبش محیط زیست در ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نام او به طور جدایی ناپذیری با جنبش محیط زیست در ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. From that moment my life became inextricably bound up with hers.
[ترجمه گوگل]از آن لحظه زندگی من به طور جدانشدنی با او پیوند خورد
[ترجمه ترگمان]از آن لحظه به بعد، زندگی من به طور محسوسی از زندگی او جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آن لحظه به بعد، زندگی من به طور محسوسی از زندگی او جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید