inextinguishable

/ˌɪnɪkˈstɪŋɡwɪʃəbl̩//ˌɪnɪkˈstɪŋɡwɪʃəbl̩/

معنی: خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی
معانی دیگر: خاموش نکردنی (یا نشدنی)، (تشنگی یا میل و غیره) رفع نشدنی، فروکش نکردنی، اطفا ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inextinguishably (adv.)
• : تعریف: unable to be extinguished, quenched, or suppressed.
متضاد: extinguishable

جمله های نمونه

1. the inextinguishable love of mowlana
آتش خاموش نشدنی عشق مولانا

2. He has an inextinguishable passion for knowledge.
[ترجمه گوگل]او علاقه ای خاموش ناپذیر به دانش دارد
[ترجمه ترگمان]او علاقه شدیدی به دانش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If they are also inextinguishable, then what do they involve?
[ترجمه گوگل]اگر آنها نیز غیرقابل خاموش شدن هستند، پس شامل چه مواردی می شوند؟
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها هم inextinguishable باشند، پس آن ها چه چیزی را درگیر می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But I think there nevertheless remains an inextinguishable, if a tiny, hope.
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم با این وجود امیدی خاموش نشدنی، اگر کوچک باشد، باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم که اگر یک امید بسیار کوچک وجود داشته باشد، یک inextinguishable باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A single word may be a spark of inextinguishable thought.
[ترجمه گوگل]یک کلمه ممکن است جرقه ای از فکر خاموش نشدنی باشد
[ترجمه ترگمان]یک کلمه ممکن است جرقه تفکر inextinguishable باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A few simple brushstrokes have captured the essence of her inextinguishable hope for a better future.
[ترجمه گوگل]چند ضربه قلم ساده، جوهر امید خاموش نشدنی او برای آینده ای بهتر را تسخیر کرده است
[ترجمه ترگمان]چند مثال ساده، ماهیت امید inextinguishable را برای آینده ای بهتر تسخیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paladins smite enemies with divine authority, bolster the courage of nearby companions, and radiate as if a beacon of inextinguishable hope.
[ترجمه گوگل]پالادین ها با اقتدار الهی دشمنان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند، شجاعت همراهان نزدیک را تقویت می کنند و گویی چراغی از امید خاموش نشدنی می درخشند
[ترجمه ترگمان]دشمنان خود را با قدرت الاهی سرنگون می کنند، شهامت همراهان نزدیک را تقویت می کنند، و چنان پرتو می افکند که گویی چراغ امید inextinguishable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The traditional philosophy of the Three Principles of the People is the ever-lasting inextinguishable truth, and also the full confidence in winning the final victory of National Revolution.
[ترجمه گوگل]فلسفه سنتی اصول سه گانه مردم، حقیقت خاموش نشدنی جاودانه و همچنین اعتماد کامل به پیروزی نهایی انقلاب ملی است
[ترجمه ترگمان]فلسفه سنتی سه اصول خلق حقیقتی است که تا به حال پایدار است، و همچنین اعتماد کامل به پیروزی نهایی انقلاب ملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاموش نشدنی (صفت)
inextinguishable

فرو ننشاندنی (صفت)
insuppressible, inextinguishable

مستهلک نکردنی (صفت)
inextinguishable

انگلیسی به انگلیسی

• unquenchable, unable to be put out or extinguished; cannot be stopped or suppressed

پیشنهاد کاربران

بپرس