1. inexhaustible efforts
کوشش های خستگی ناپذیر
2. inexhaustible patience
صبر بی پایان
3. inexhaustible reserves of coal
ذخایر تمام نشدنی زغالسنگ
4. an inexhaustible mine of information
سرچشمه ی پایان ناپذیر اطلاعات
5. The rivers afford an inexhaustible supply of fish.
[ترجمه گوگل]رودخانه ها ذخایر تمام نشدنی ماهی را فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]رودخانه ها یک منبع تمام نشدنی ماهی را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She has an inexhaustible supply of enthusiasm.
[ترجمه گوگل]او ذخایر تمام نشدنی اشتیاق دارد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق بی حد و حصر هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Inexhaustible patience is a pearl of great price.
[ترجمه گوگل]صبر پایان ناپذیر مروارید بهای بسیار زیادی است
[ترجمه ترگمان]صبر و شکیبایی، مروارید بسیار بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The wisdom of the people is inexhaustible.
9. There seemed to be an inexhaustible supply of champagne at the wedding.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید در جشن عروسی مقداری شامپاین تمام نشدنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در عروسی یک منبع تمام نشدنی شامپاین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My patience is not inexhaustible.
11. What is the source of Armstrong's seemingly inexhaustible wealth?
[ترجمه گوگل]منبع ثروت به ظاهر تمام نشدنی آرمسترانگ چیست؟
[ترجمه ترگمان]منبع ثروت پایان ناپذیر آرمسترانگ چه چیزی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The enemy seemed to have an inexhaustible supply of ammunition.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید دشمن ذخایر تمام نشدنی مهمات داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که دشمن ذخیره کاملی از مهمات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Trevor inexhaustible, living on Ryvita and coffee, never lost it, never raised his voice, and was always reasonable.
[ترجمه گوگل]ترور تمام نشدنی، با ریویتا و قهوه زندگی می کرد، هرگز آن را از دست نداد، هرگز صدایش را بلند نکرد و همیشه منطقی بود
[ترجمه ترگمان]ترور inexhaustible، که در Ryvita و قهوه زندگی می کرد، هرگز آن را از دست نداد، هرگز صدایش را بلند نکرد و همیشه معقول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I was inexhaustible, consumed by a happiness that swept me along from one challenge to the next.
[ترجمه گوگل]من تمام نشدنی بودم، غرق در شادی بود که مرا از چالشی به چالش دیگر فرا می گرفت
[ترجمه ترگمان]با لذتی که مرا از یک مبارزه به مبارزه دیگر می برد، تمام نشدنی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Cold fusion would be a cheap and virtually inexhaustible energy source.
[ترجمه گوگل]همجوشی سرد یک منبع انرژی ارزان و تقریبا تمام نشدنی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]واکنش سرد یک منبع انرژی ارزان و تقریبا پایان ناپذیر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید