1. inexcusable carelessness
بی دقتی نابخشودنی
2. his neglect of his duties is inexcusable
قصور او در انجام وظایفش بخشودنی نیست.
3. His drunken outbursts during the mayor's speech were inexcusable.
[ترجمه گوگل]طغیان های مستی او در حین سخنرانی شهردار غیر قابل توجیه بود
[ترجمه ترگمان]outbursts His در حین سخنرانی شهردار inexcusable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I fear lest we commit an inexcusable blunder.
[ترجمه گوگل]می ترسم مرتکب یک اشتباه غیرقابل توجیه شویم
[ترجمه ترگمان]از ترس اینکه مبادا مرتکب یک اشتباه نابخشودنی بشویم، می ترسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He said the killing of innocent people was inexcusable.
[ترجمه گوگل]او گفت که کشتن مردم بیگناه غیرقابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]اون گفت که کشتن مردم بیگناه قابل بخشش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's inexcusable that such young children were left in the house alone.
[ترجمه گوگل]این غیرقابل توجیه است که چنین بچه های کوچکی در خانه تنها مانده اند
[ترجمه ترگمان]این inexcusable که این بچه های جوان تنها در خانه مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is inexcusable that the government has never paid a cent to the widows of these brave men.
[ترجمه گوگل]این غیر قابل توجیه است که دولت هرگز یک سنت به بیوه های این مردان شجاع پرداخت نکرده است
[ترجمه ترگمان]این غیر موجه است که دولت هرگز یک سنت به بیوه این مردان شجاع پرداخت نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His inexcusable public blame of goalkeeper Eachus for the narrow defeat against Nicosia, when interviewed for television on arrival at Aldergrove.
[ترجمه گوگل]سرزنش عمومی غیرقابل توجیه او دروازه بان ائوس به دلیل شکست کم مقابل نیکوزیا، هنگام ورود به آلدرگروو برای تلویزیون
[ترجمه ترگمان]مقصر public His دروازه بان eachus برای شکست کوته علیه نیکوزیا، هنگامی که در هنگام رسیدن به Aldergrove برای تلویزیون مصاحبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Your conduct is inexcusable.
10. This fact alone is simply inexcusable and should be grounds for dismissal and / or recall of the city officials responsible.
[ترجمه گوگل]این واقعیت به تنهایی غیرقابل توجیه است و باید زمینه ای برای اخراج و/یا فراخوان مسئولین شهر باشد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت به تنهایی واقعا نابخشودن ی بود و باید به خاطر اخراج و \/ یا به یاد آوردن مقامات رسمی شهر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was an inexcusable act of aggression.
[ترجمه گوگل]این یک اقدام تجاوزکارانه غیرقابل توجیه بود
[ترجمه ترگمان]این عمل غیر inexcusable از پرخاشگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Being late for your own wedding is inexcusable.
[ترجمه گوگل]دیر رسیدن به عروسی غیر قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]دیر بودن برای عروسی شما نابخشودن ی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is very inexcusable in him if he stops to play with any other boys.
[ترجمه گوگل]در او بسیار غیرقابل توجیه است که با پسرهای دیگر بازی کند
[ترجمه ترگمان]اگر او دست از بازی کردن با بقیه پسرها بردارد، خیلی inexcusable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conditions are good in school. It's inexcusable not to study hard.
[ترجمه گوگل]شرایط در مدرسه خوب است سخت درس نخواندن غیرقابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]شرایط در مدرسه خوب است به سختی مطالعه کردن غیر موجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید