inexact

/ˌɪnɪgˈzækt//ˌɪnɪɡˈzækt/

معنی: نا درست، درست نشده، از روی عدم دقت
معانی دیگر: غیردقیق، با بی دقتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inexactly (adv.), inexactitude (n.), inexactness (n.)
(1) تعریف: not precise or strictly accurate.
متضاد: exact, particular, precise
مشابه: inaccurate, unfaithful

- The reported measurements are inexact.
[ترجمه گوگل] اندازه گیری های گزارش شده دقیق نیستند
[ترجمه ترگمان] سنجش های گزارش شده، نادرست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not rigorous.
متضاد: exact

- an inexact methodology
[ترجمه گوگل] یک روش شناسی غیر دقیق
[ترجمه ترگمان] یک روش نادرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an inexact translation
ترجمه ی غیردقیق

2. his calculations are inexact
محاسبات او درست نیست.

3. Earthquake prediction is an inexact science .
[ترجمه گوگل]پیش بینی زلزله یک علم غیر دقیق است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی زلزله یک علم نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Psychology is by definition an inexact science.
[ترجمه گوگل]روانشناسی طبق تعریف یک علم غیر دقیق است
[ترجمه ترگمان]روان شناسی با تعریف یک علم نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The figures she gave you were inexact.
[ترجمه گوگل]ارقامی که او به شما داد دقیق نبود
[ترجمه ترگمان]The که به شما داده درست نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Weather forecasting is an inexact science.
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا یک علم غیر دقیق است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا یک علم نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Estimates of the numbers involved remain inexact.
[ترجمه گوگل]تخمین اعداد درگیر هنوز دقیق نیست
[ترجمه ترگمان]برآوردها از تعداد افراد درگیر، نادرست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the real world, the science is inexact.
[ترجمه گوگل]در دنیای واقعی، علم دقیق نیست
[ترجمه ترگمان]در دنیای واقعی، علم نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vague or inexact directions can be mystifying for pupils with poor vision.
[ترجمه گوگل]جهت‌های مبهم یا نادقیق می‌تواند برای دانش‌آموزان با دید ضعیف مبهم‌کننده باشد
[ترجمه ترگمان]مسیرهای نادرست یا نادرست می توانند برای دانش آموزان با دید ضعیف گیج کننده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Entertaining, for sure, but an inexact science.
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده، مطمئنا، اما علمی نادرست
[ترجمه ترگمان]البته برای سرگرمی، اما یک علم کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under some inexact conditions, the convergence of inexact alternating direction method is proved too.
[ترجمه گوگل]تحت برخی شرایط غیر دقیق، همگرایی روش جهت متناوب غیردقیق نیز ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]تحت برخی شرایط نادرست، هم گرایی روش جهت گیری متناوب نیز اثبات شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper deals with some defects of MYCIN inexact inference in theory, which are discussed with the practice of earthquake prediction.
[ترجمه گوگل]این مقاله به برخی از نقص های استنتاج غیر دقیق MYCIN در تئوری می پردازد که با عمل پیش بینی زلزله مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با برخی نقص های استنتاج نادرست نادرست در نظریه سروکار دارد که با عمل پیش بینی زلزله مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A partial or inexact application of image filter'% 1'was encountered.
[ترجمه گوگل]یک کاربرد جزئی یا نادرست از فیلتر تصویر'% 1' مواجه شد
[ترجمه ترگمان]یک کاربرد نسبی یا نادرست فیلتر تصویر % ۱ با آن مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The process an inexact science and is prone to having problems.
[ترجمه گوگل]این فرآیند علمی نادرست است و مستعد ابتلا به مشکلات است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند یک علم نادرست است و مستعد مشکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper applies the MYCIN inexact inference method to the comprehensive earthquake prediction.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش استنتاج غیر دقیق MYCIN را برای پیش‌بینی جامع زلزله اعمال می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش استنتاج نادرست نادرست را به پیش بینی جامع زلزله اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا درست (صفت)
amiss, foul, false, vicious, dishonest, spurious, wrong, incorrect, erroneous, inaccurate, unsound, unfair, crooked, jackleg, impure, phony, phoney, sinister, inconsequent, inconsecutive, untrue, imprecise, inexact, trumped-up

درست نشده (صفت)
inexact

از روی عدم دقت (صفت)
inexact

تخصصی

[ریاضیات] غیر دقیق، نادقیق، ناکامل

انگلیسی به انگلیسی

• inaccurate, imprecise
something that is inexact is not precise or accurate.

پیشنهاد کاربران

بپرس