inestimable

/ɪˈnestɪməbl̩//ɪnˈestɪməbl̩/

معنی: فوق العاده، بی بها، گرانبها، تخمین ناپذیر
معانی دیگر: نابرآورد، برآوردنکردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inestimably (adv.)
(1) تعریف: unable to be counted or estimated; incalculable.

- The wealthy industrialist left an inestimable fortune to his son upon his death.
[ترجمه گوگل] این صنعتگر ثروتمند پس از مرگ پسرش، ثروتی غیرقابل ارزیابی به جای گذاشت
[ترجمه ترگمان] کارخانه دار ثروتمندی ثروتی گران بها به پسرش بخشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of value or worth that cannot be measured; invaluable.

- Your help in this matter has been inestimable; we could not have succeeded without it.
[ترجمه گوگل] کمک شما در این امر غیرقابل ارزیابی بوده است ما بدون آن نمی توانستیم موفق شویم
[ترجمه ترگمان] کمک شما در این موضوع چقدر گران بود؛ ما بدون آن موفق نمی شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Human life is of inestimable value.
[ترجمه گوگل]زندگی انسان ارزشی غیرقابل ارزیابی دارد
[ترجمه ترگمان]زندگی انسان بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The information he provided was of inestimable value .
[ترجمه گوگل]اطلاعاتی که او ارائه کرد ارزش غیرقابل تصوری داشت
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتی که او در اختیار داشت از ارزش بسیار بالایی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The medical importance of this discovery is of inestimable value.
[ترجمه گوگل]اهمیت پزشکی این اکتشاف ارزشی غیرقابل ارزیابی دارد
[ترجمه ترگمان]اهمیت پزشکی این اکتشاف بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The value of your assistance is inestimable.
[ترجمه گوگل]ارزش کمک شما غیرقابل ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]ارزش کمک شما بسیار گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Carey has been an inestimable help in my life.
[ترجمه گوگل]کری در زندگی من کمکی غیرقابل ارزیابی بوده است
[ترجمه ترگمان]کری در زندگی من می تواند به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This latter has the inestimable advantage for Soviet citizens of accepting roubles.
[ترجمه گوگل]این دومی مزیت غیرقابل تخمینی را برای شهروندان شوروی در پذیرش روبل دارد
[ترجمه ترگمان]این مورد اخیر به نفع شهروندان شوروی برای پذیرش roubles است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And self-knowledge at this point is of inestimable value in strengthening oneself against the conflict response.
[ترجمه گوگل]و خودشناسی در این مرحله برای تقویت خود در برابر پاسخ تعارض ارزشی غیرقابل ارزیابی دارد
[ترجمه ترگمان]و خود - دانشی در این نقطه از ارزش inestimable در تقویت خود در برابر واکنش تعارض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are of inestimable value in both financial and scholarly terms.
[ترجمه گوگل]آنها هم از نظر مالی و هم از نظر علمی ارزش غیرقابل ارزیابی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در هر دو زمینه مالی و علمی بسیار ارزشمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good health is an inestimable prize.
[ترجمه گوگل]سلامتی یک جایزه غیرقابل ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]سلامت خوب یک جایزه inestimable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The evolution of heat from the sun is inestimable.
[ترجمه گوگل]تکامل گرمای خورشید غیرقابل ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]سیر تکاملی گرما از خورشید بسیار گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Earthquake has brought inestimable life and economic losses to the affected areas.
[ترجمه گوگل]زلزله خسارات جانی و اقتصادی غیرقابل برآوردی را به مناطق آسیب دیده وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]زلزله زندگی inestimable و خسارت های اقتصادی را به مناطق آسیب دیده آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Yangtze River has inestimable human great role, it has a hydroelectric power plant, it uses sweet milk feeding the children of all nationalities.
[ترجمه گوگل]رودخانه یانگ تسه نقش بی‌نظیر انسانی دارد، نیروگاه برق آبی دارد، از شیر شیرین برای تغذیه کودکان از همه ملیت‌ها استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]رودخانه Yangtze نقش بسیار زیادی دارد و یک نیروگاه برق آبی دارد که از شیر شیرین تغذیه می کند که کودکان همه ملیت ها را تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inestimable value of our Federal Union is felt and acknowledged by all.
[ترجمه گوگل]ارزش غیرقابل ارزیابی اتحادیه فدرال ما توسط همه احساس و تصدیق می شود
[ترجمه ترگمان]ارزش inestimable اتحادیه فدرال ما همه مورد تایید و تایید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Brain drain will cause inestimable losses to enterprises.
[ترجمه گوگل]فرار مغزها زیان های غیرقابل تخمینی را به بنگاه ها وارد می کند
[ترجمه ترگمان]فرار مغزها منجر به خسارات زیادی به شرکت ها خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This gives the professional an inestimable advantage.
[ترجمه گوگل]این به حرفه ای یک مزیت غیر قابل تخمین می دهد
[ترجمه ترگمان]این کار به فرد حرفه ای یک مزیت فوق العاده را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوق العاده (صفت)
extraordinary, important, phenomenal, precious, terrific, supernatural, singular, inestimable, rewardable

بی بها (صفت)
worthless, valueless, inestimable, inappreciable, priceless

گرانبها (صفت)
rich, valuable, precious, inestimable

تخمین ناپذیر (صفت)
inestimable

انگلیسی به انگلیسی

• not estimable, cannot be measured or assessed; priceless, invaluable
something that is inestimable is extremely great or good; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس