inescapably

جمله های نمونه

1. We are inescapably conditioned by our upbringing.
[ترجمه گوگل]ما به طور اجتناب ناپذیری مشروط به تربیت خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما بسیار مقید به تربیت ما هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is inescapably clear that they won't turn round.
[ترجمه گوگل]به طور اجتناب ناپذیری واضح است که آنها دور نخواهند شد
[ترجمه ترگمان]واضح است که دور و برش نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Science in truth is a deeply historical, inescapably collective pursuit that has unfolded throughout human history.
[ترجمه گوگل]علم در حقیقت یک جستجوی جمعی عمیقاً تاریخی و اجتناب ناپذیر است که در طول تاریخ بشر آشکار شده است
[ترجمه ترگمان]علم در حقیقت یک پی گیری جامع تاریخی و inescapably است که در سراسر تاریخ بشر آشکار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The work of managing a natural environment is inescapably a work of local knowledge.
[ترجمه گوگل]کار مدیریت یک محیط طبیعی به طور اجتناب ناپذیر کار دانش محلی است
[ترجمه ترگمان]کار مدیریت یک محیط طبیعی، کار کردن با دانش محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Government- enforced right of access inescapably dampens the vigor and limits the variety of public debate, " wrote Chief Justice Warren E. Burger.
[ترجمه گوگل]وارن ای برگر، رئیس دادگستری نوشت: «حق دسترسی که توسط دولت اعمال می‌شود، به‌طور اجتناب‌ناپذیری انرژی را کاهش می‌دهد و تنوع بحث‌های عمومی را محدود می‌کند»
[ترجمه ترگمان]قاضی ارشد، وارن E، نوشت: \" حق دسترسی دولت به inescapably، قدرت و محدوده بحث های عمومی را محدود می کند \" برگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early Christians thought marriage was inescapably tainted by the presence of sex.
[ترجمه گوگل]مسیحیان اولیه فکر می کردند که ازدواج به طور اجتناب ناپذیری با وجود رابطه جنسی آلوده است
[ترجمه ترگمان]مسیحیان اولیه فکر می کردند که ازدواج با حضور روابط جنسی لکه دار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The situation slid inescapably toward disaster.
[ترجمه گوگل]وضعیت به‌طور اجتناب‌ناپذیری به سمت فاجعه پیش رفت
[ترجمه ترگمان]این وضعیت به طرز خطرناکی به سوی فاجعه کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When they hand out grades, and give or with-hold promotion, teachers are inescapably confronted with this dilemma.
[ترجمه گوگل]وقتی معلمان نمرات می دهند و ترفیع می دهند یا به تعویق می اندازند، به طور اجتناب ناپذیری با این معضل مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن ها نمرات را به دست می گیرند و ترفیع می گیرند و یا با آن ها تبلیغ می کنند، معلمان در مواجهه با این مشکل مواجه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the material is a poor conductor, as most polymers are, temperature gradients inescapably exist and heat will therefore flow.
[ترجمه گوگل]اگر ماده رسانای ضعیفی باشد، مانند بسیاری از پلیمرها، گرادیان دما به طور اجتناب ناپذیری وجود دارد و بنابراین گرما جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر ماده یک هادی ضعیف باشد، چون اغلب پلیمرها وجود دارند، شیب های دمایی inescapably وجود دارند و گرما تولید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A community - type, as a class - concept, is inescapably an abstraction.
[ترجمه گوگل]یک جامعه - نوع، به عنوان یک طبقه - مفهوم، اجتناب ناپذیر یک انتزاع است
[ترجمه ترگمان]یک گروه - نوع، به عنوان یک مفهوم کلاس، انتزاع نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Falls into the going to school phobophobia to be inescapably involved, and even must receive death is only the extremely individual example.
[ترجمه گوگل]درگیر فوبوفوبیا از مدرسه رفتن می شود که به طور اجتناب ناپذیری درگیر آن می شود، و حتی باید مرگ را دریافت کند، تنها نمونه بسیار فردی است
[ترجمه ترگمان]افتادن در رفتن به مدرسه رفتن به مدرسه رفتن به مدرسه، و حتی باید مرگ را دریافت کند، تنها نمونه بسیار منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Family is a unit of society, so we are inescapably responsible for it.
[ترجمه گوگل]خانواده واحدی از جامعه است، بنابراین ما در قبال آن مسئولیت اجتناب ناپذیری داریم
[ترجمه ترگمان]خانواده واحدی از جامعه است، بنابراین ما مسئول آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unavoidably, inevitably

پیشنهاد کاربران

به طرز غیر قابل اجتنابی
غیر قابل اجتناب
گریز ناپذیر
ناچارا
ناگزیر
ضرورتا
بی اختیار

بپرس