• : تعریف: unable to be avoided or ignored. • متضاد: avoidable • مشابه: inevitable, necessary, sure, unavoidable
- That an earthquake will strike the area eventually seems to be an inescapable fact.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که یک زلزله در این منطقه در نهایت یک واقعیت اجتناب ناپذیر است [ترجمه ترگمان] این که زلزله ای به این منطقه حمله خواهد کرد، در نهایت یک واقعیت غیرقابل اجتناب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The economic logic of reform is inescapable.
[ترجمه گوگل]منطق اقتصادی اصلاحات اجتناب ناپذیر است [ترجمه ترگمان]منطق اقتصادی اصلاحات اجتناب ناپذیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She didn't want to confront the inescapable fact that she would have to sell the house.
[ترجمه علیرضا] او نمیخواست با حقیقت اجتناب ناپذیر پذیر فروش اجباری خانه روبرو شود.
|
[ترجمه علیرضا] اونمیخواست با حقیقت اجتناب ناپذیر فروش اجباری خانه روبرو شود
|
[ترجمه گوگل]او نمی خواست با این واقعیت اجتناب ناپذیر روبرو شود که باید خانه را بفروشد [ترجمه ترگمان]نمی خواست با این حقیقت اجتناب ناپذیر روبرو شود که او مجبور بود خانه را بفروشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The inescapable conclusion is that he was murdered by someone in his own family.
[ترجمه گوگل]نتیجه اجتناب ناپذیر این است که او توسط فردی از خانواده خودش به قتل رسیده است [ترجمه ترگمان]نتیجه قطعی قطعی این است که او توسط کسی در خانواده خودش کشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The impression of villainy was inescapable.
[ترجمه گوگل]تصور شرارت گریزناپذیر بود [ترجمه ترگمان]اثری از رذالت و رذالت ناپذیر نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This leads to the inescapable conclusion that the two things are connected.
[ترجمه گوگل]این منجر به این نتیجه اجتناب ناپذیر می شود که این دو چیز به هم مرتبط هستند [ترجمه ترگمان]این امر منجر به این نتیجه غیرقابل اجتناب می شود که دو چیز به هم متصل شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The impression of villains was inescapable.
[ترجمه گوگل]تصور افراد شرور اجتناب ناپذیر بود [ترجمه ترگمان]احساس of اجتناب ناپذیر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The police came to the inescapable conclusion that the children had been murdered.
[ترجمه گوگل]پلیس به این نتیجه اجتناب ناپذیر رسید که بچه ها به قتل رسیده اند [ترجمه ترگمان]پلیس به این نتیجه رسیده بود که بچه ها به قتل رسیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Phillips curve was regarded as an inescapable constraint on policy action which the authorities could only ignore at their peril.
[ترجمه گوگل]منحنی فیلیپس بهعنوان یک محدودیت اجتنابناپذیر در سیاستگذاری در نظر گرفته میشد که مقامات تنها میتوانستند در معرض خطر آن را نادیده بگیرند [ترجمه ترگمان]منحنی فیلیپس به عنوان یک محدودیت غیرقابل اجتناب در عمل سیاست در نظر گرفته می شد که مقامات تنها می توانستند از خطر آن ها چشم پوشی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. From the contemplation of this inescapable judgment he turned his face resolutely away.
[ترجمه گوگل]از تأمل در این قضاوت اجتناب ناپذیر، قاطعانه روی خود را برگرداند [ترجمه ترگمان]با عزمی جزم صورتش را برگرداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Chief amongst these had been the inescapable fact that she must get rid of Rose Cottage.
[ترجمه گوگل]مهمترین آن این بود که او باید از شر کلبه رز خلاص شود [ترجمه ترگمان]عمده این بود که او باید از شر رز ماری خلاص شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The inescapable presence of doubt is a constant reminder of our responsibility to truth in a twilight world of truth and half-truth.
[ترجمه گوگل]حضور اجتناب ناپذیر شک، یادآوری دائمی مسئولیت ما در قبال حقیقت در دنیای گرگ و میش حقیقت و نیمه حقیقت است [ترجمه ترگمان]حضور غیرقابل اجتناب شک یک یادآور ثابت از مسئولیت ما به حقیقت در یک دنیای شفق از حقیقت و نیمه حقیقت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I believe that the Government understand those inescapable facts.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که دولت این حقایق اجتناب ناپذیر را درک می کند [ترجمه ترگمان]من معتقدم که دولت این حقایق غیرقابل اجتناب را درک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It seems inescapable that two images of a single quasar have been observed.
[ترجمه گوگل]مشاهده دو تصویر از یک اختروش غیر قابل اجتناب به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دو تصویر یک quasar منفرد مشاهده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This meant that man has an inescapable moral responsibility for his own actions.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که انسان مسئولیت اخلاقی اجتناب ناپذیری در قبال اعمال خود دارد [ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که انسان، مسئولیت اخلاقی گریزناپذیر خود را در قبال اعمال خود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید