• (2)تعریف: an instance of unfairness or injustice. • متضاد: equity • مشابه: injustice
جمله های نمونه
1. There are huge inequities in the distribution of research funding.
[ترجمه گوگل]نابرابری های بزرگی در توزیع بودجه تحقیقاتی وجود دارد [ترجمه ترگمان]در توزیع بودجه تحقیقاتی، نابرابری های عظیمی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Social imbalance worries him more than inequity of income.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل اجتماعی او را بیشتر از نابرابری درآمد نگران می کند [ترجمه ترگمان]عدم تعادل اجتماعی او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You could, as Karl Marx and others did, point to inequities in the distribution of wealth and indict capitalism.
[ترجمه گوگل]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران انجام دادند، به نابرابری در توزیع ثروت اشاره کنید و سرمایه داری را متهم کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران انجام دادند، به نابرابری ها در توزیع ثروت اشاره کردند و سرمایه داری را متهم کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was alleged that population growth since that time had resulted in serious inequities in the allocation of legislative representatives.
[ترجمه گوگل]ادعا می شد که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری های جدی در تخصیص نمایندگان قانونگذاری شده است [ترجمه ترگمان]گفته می شود که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری های جدی در تخصیص نمایندگان مجلس شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The results provide the most authoritative and conclusive evidence to date of some enduring inequities in participation in such facilities.
[ترجمه گوگل]نتایج معتبرترین و قطعی ترین شواهد را تا به امروز در مورد برخی نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین تسهیلاتی ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از معتبرترین و قطعی شواهد برای برخی نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین تاسیساتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is a method that assures perpetuation of disparities in power and of inequities in every form of day-to-day existence.
[ترجمه گوگل]این روشی است که تداوم اختلاف در قدرت و نابرابری ها را در هر شکلی از زندگی روزمره تضمین می کند [ترجمه ترگمان]این روشی است که perpetuation of در قدرت و نابرابری ها در هر شکل زندگی روزمره را تضمین می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Those inequities have fed the public unease, and they appear to have yielded at least cosmetic results.
[ترجمه گوگل]این نابرابری ها باعث ناراحتی عمومی شده است و به نظر می رسد حداقل نتایج زیبایی به همراه داشته است [ترجمه ترگمان]آن نابرابری ها the عمومی را تغذیه کرده اند، و به نظر می رسد که آن ها حداقل نتایج زیبایی داشته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I overhear two girls talk in utmost seriousness and gravity about the gross inequities in the grading system.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که دو دختر با جدیت و جدیت در مورد نابرابری های فاحش در سیستم نمره دهی صحبت می کنند [ترجمه ترگمان]من صدای دو دختر را می شنوم که در کمال جدیت و جدیت درباره آنچه که در سیستم تصحیح شده است صحبت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The inequities in water bills -- due to the lack of lift charges -- are still with us, he noted.
[ترجمه گوگل]وی خاطرنشان کرد: نابرابری در قبوض آب - به دلیل نبود هزینه آسانسور - همچنان با ما وجود دارد [ترجمه ترگمان]وی خاطرنشان کرد که نابرابری های موجود در قبض های مربوط به آب - - به علت فقدان هزینه های حمل و نقل - - هنوز هم با ما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There are many inequities in our health-care system.
[ترجمه گوگل]نابرابری های زیادی در سیستم مراقبت های بهداشتی ما وجود دارد [ترجمه ترگمان]inequities زیادی در سیستم بهداشت و درمان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is a simple solution that would correct these inequities and still protect homeowners from excessive taxation.
[ترجمه گوگل]یک راه حل ساده وجود دارد که می تواند این نابرابری ها را اصلاح کند و همچنان از صاحبان خانه در برابر مالیات بیش از حد محافظت کند [ترجمه ترگمان]یک راه حل ساده وجود دارد که این نابرابری ها را اصلاح می کند و هنوز از مالکان خانه در برابر مالیات بیش از حد محافظت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The litany of inequities is so familiar to her now that she recites by rote.
[ترجمه گوگل]غوغای نابرابریها اکنون برایش آنقدر آشناست که بهطور زنده میخواند [ترجمه ترگمان]نماز جبر که نسبت به او نسبت به او تکرار می کرد این بود که آن را تکرار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gift experts say a thoughtful gift balances out inequities in price.
[ترجمه گوگل]کارشناسان هدایا میگویند یک هدیه متفکرانه، نابرابریها را در قیمت متعادل میکند [ترجمه ترگمان]متخصصان هدیه می گویند که یک هدیه اندیشمندانه، نابرابری ها را در قیمت متعادل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Yet despite this inequity and partially because of it, a larger degree of the indigenous peoples retained their campestral culture, wisdom and knowledge.
[ترجمه گوگل]با این حال، با وجود این بی عدالتی و تا حدی به دلیل آن، تعداد بیشتری از مردم بومی فرهنگ، خرد و دانش اردوگاهی خود را حفظ کردند [ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم این inequity و تا حدودی به خاطر آن، میزان بیشتری از مردم بومی فرهنگ campestral، خرد و دانش خود را حفظ کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There is always inequity in life.
[ترجمه Mahsa] زندگی هیچگاه منصفانه و عادلانه نیست
|
[ترجمه گوگل]همیشه بی عدالتی در زندگی وجود دارد [ترجمه ترگمان]همیشه در زندگی هیچگونه بی عدالتی وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• unjustness, unfairness, discrimination, bias the inequity of something is the fact that it is unfair and unjust; a formal word.
پیشنهاد کاربران
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم equ ( به صورت equi هم نوشته می شود ) 📌 این ریشه، معادل "equal" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "equal" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 Equate: to make “equal” 🔘 Equatable: able to be considered “equal” 🔘 Inequivalent: not “equal” 🔘 Equivalently: in an “equal” manner 🔘 Equivalency: the state of being “equal” 🔘 Adequate: “equal” to a requirement 🔘 Inadequate: not “equal” to a need 🔘 Adequacy: the quality of being “equal” to a demand 🔘 Inadequacy: the state of not being “equal” to a requirement 🔘 Adequately: in a manner “equal” to what’s needed 🔘 Inadequately: not meeting the “equal” standard 🔘 Equitably: in a fair or “equal” way 🔘 Inequitably: not in a fair or “equal” manner 🔘 Equitableness: the quality of being “equal” and fair 🔘 Equidistantly: at “equal” distances 🔘 Equal: the same or “equal” 🔘 Equally: in an “equal” manner 🔘 Equality: the condition of being “equal” 🔘 Unequal: not “equal” 🔘 Unequally: in a manner that is not “equal” 🔘 Inequality: lack of “equal” status 🔘 Equalize: to make “equal” 🔘 Equalizer: something that makes others “equal” 🔘 Equalization: the process of making things “equal” 🔘 Equinoctial: relating to times when day and night are “equal” 🔘 Equidistant: at “equal” distances 🔘 Equilateral: having all sides “equal” 🔘 Equilibrium: a state of “equal” balance 🔘 Equinox: time of the year when day and night are “equal” 🔘 Equitable: fair or “equal” in treatment 🔘 Equivalent: essentially “equal” in value or meaning 🔘 Equiangular: having “equal” angles 🔘 Equation: a statement asserting “equal” values 🔘 Equator: an imaginary line dividing Earth into “equal” halves 🔘 Equatorial: relating to the “equal” midline of Earth 🔘 Equanimity: maintaining an “equal” state of mind 🔘 Equipotent: having “equal” power or effect 🔘 Equilibrate: to bring to an “equal” balance 🔘 Equity: the quality of being fair or “equal” 🔘 Equipoise: a state of “equal” balance 🔘 Equable: remaining “equal” in mood or temper 🔘 Equidistance: the condition of being at “equal” distance 🔘 Equivocal: open to more than one meaning, not “equal” clarity 🔘 Equivocate: to use ambiguous language, lacking “equal” clarity 🔘 Equivocation: the act of being unclear, not “equal” in directness 🔘 Inequity: an unfair situation, not “equal” 🔘 Inequitable: lacking “equal” fairness 🔘 Unequivocal: leaving no doubt, entirely “equal” in clarity 🔘 Equivalence: the condition of being essentially “equal” 🔘 Equilibration: the process of achieving “equal” balance
بی انصافی. بی عدالتی مثال: These are the kinds of inequities that kill people. اینها انواع بی عدالتی هایی است که مردم را می کشد.