inequity

/ˌɪˈnekwəti//ɪnˈekwɪti/

معنی: نا درستی، خلاف موازین انصاف، بی عدالتی، بی انصافی
معانی دیگر: نابرابرنگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: inequities
(1) تعریف: lack of fairness; injustice.
متضاد: equity
مشابه: iniquity, injustice

(2) تعریف: an instance of unfairness or injustice.
متضاد: equity
مشابه: injustice

جمله های نمونه

1. There are huge inequities in the distribution of research funding.
[ترجمه گوگل]نابرابری های بزرگی در توزیع بودجه تحقیقاتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در توزیع بودجه تحقیقاتی، نابرابری های عظیمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Social imbalance worries him more than inequity of income.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل اجتماعی او را بیشتر از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل اجتماعی او را بیش از نابرابری درآمد نگران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You could, as Karl Marx and others did, point to inequities in the distribution of wealth and indict capitalism.
[ترجمه گوگل]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران انجام دادند، به نابرابری در توزیع ثروت اشاره کنید و سرمایه داری را متهم کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید، همانطور که کارل مارکس و دیگران انجام دادند، به نابرابری ها در توزیع ثروت اشاره کردند و سرمایه داری را متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was alleged that population growth since that time had resulted in serious inequities in the allocation of legislative representatives.
[ترجمه گوگل]ادعا می شد که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری های جدی در تخصیص نمایندگان قانونگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که رشد جمعیت از آن زمان منجر به نابرابری های جدی در تخصیص نمایندگان مجلس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results provide the most authoritative and conclusive evidence to date of some enduring inequities in participation in such facilities.
[ترجمه گوگل]نتایج معتبرترین و قطعی ترین شواهد را تا به امروز در مورد برخی نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین تسهیلاتی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از معتبرترین و قطعی شواهد برای برخی نابرابری های پایدار در مشارکت در چنین تاسیساتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a method that assures perpetuation of disparities in power and of inequities in every form of day-to-day existence.
[ترجمه گوگل]این روشی است که تداوم اختلاف در قدرت و نابرابری ها را در هر شکلی از زندگی روزمره تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]این روشی است که perpetuation of در قدرت و نابرابری ها در هر شکل زندگی روزمره را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those inequities have fed the public unease, and they appear to have yielded at least cosmetic results.
[ترجمه گوگل]این نابرابری ها باعث ناراحتی عمومی شده است و به نظر می رسد حداقل نتایج زیبایی به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]آن نابرابری ها the عمومی را تغذیه کرده اند، و به نظر می رسد که آن ها حداقل نتایج زیبایی داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I overhear two girls talk in utmost seriousness and gravity about the gross inequities in the grading system.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که دو دختر با جدیت و جدیت در مورد نابرابری های فاحش در سیستم نمره دهی صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]من صدای دو دختر را می شنوم که در کمال جدیت و جدیت درباره آنچه که در سیستم تصحیح شده است صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inequities in water bills -- due to the lack of lift charges -- are still with us, he noted.
[ترجمه گوگل]وی خاطرنشان کرد: نابرابری در قبوض آب - به دلیل نبود هزینه آسانسور - همچنان با ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]وی خاطرنشان کرد که نابرابری های موجود در قبض های مربوط به آب - - به علت فقدان هزینه های حمل و نقل - - هنوز هم با ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are many inequities in our health-care system.
[ترجمه گوگل]نابرابری های زیادی در سیستم مراقبت های بهداشتی ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]inequities زیادی در سیستم بهداشت و درمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a simple solution that would correct these inequities and still protect homeowners from excessive taxation.
[ترجمه گوگل]یک راه حل ساده وجود دارد که می تواند این نابرابری ها را اصلاح کند و همچنان از صاحبان خانه در برابر مالیات بیش از حد محافظت کند
[ترجمه ترگمان]یک راه حل ساده وجود دارد که این نابرابری ها را اصلاح می کند و هنوز از مالکان خانه در برابر مالیات بیش از حد محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The litany of inequities is so familiar to her now that she recites by rote.
[ترجمه گوگل]غوغای نابرابری‌ها اکنون برایش آنقدر آشناست که به‌طور زنده می‌خواند
[ترجمه ترگمان]نماز جبر که نسبت به او نسبت به او تکرار می کرد این بود که آن را تکرار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gift experts say a thoughtful gift balances out inequities in price.
[ترجمه گوگل]کارشناسان هدایا می‌گویند یک هدیه متفکرانه، نابرابری‌ها را در قیمت متعادل می‌کند
[ترجمه ترگمان]متخصصان هدیه می گویند که یک هدیه اندیشمندانه، نابرابری ها را در قیمت متعادل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet despite this inequity and partially because of it, a larger degree of the indigenous peoples retained their campestral culture, wisdom and knowledge.
[ترجمه گوگل]با این حال، با وجود این بی عدالتی و تا حدی به دلیل آن، تعداد بیشتری از مردم بومی فرهنگ، خرد و دانش اردوگاهی خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم این inequity و تا حدودی به خاطر آن، میزان بیشتری از مردم بومی فرهنگ campestral، خرد و دانش خود را حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is always inequity in life.
[ترجمه Mahsa] زندگی هیچگاه منصفانه و عادلانه نیست
|
[ترجمه گوگل]همیشه بی عدالتی در زندگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه در زندگی هیچگونه بی عدالتی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا درستی (اسم)
cross, fault, improbity, dishonesty, inaccuracy, incompetence, incompetency, indecorum, inequity

خلاف موازین انصاف (اسم)
inequity

بی عدالتی (اسم)
injustice, inequity

بی انصافی (اسم)
injustice, iniquity, inequity

انگلیسی به انگلیسی

• unjustness, unfairness, discrimination, bias
the inequity of something is the fact that it is unfair and unjust; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بی انصافی. بی عدالتی
مثال:
These are the kinds of inequities that kill people.
اینها انواع بی عدالتی هایی است که مردم را می کشد.
نابرابری_ بیداد
نابرابری و بی عدالتی

بپرس