1. ineluctable fate
سرنوشت پرهیز ناپذیر
2. Consequently, it is ineluctable way in reinforcing the study in this area.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، راه حلی برای تقویت مطالعه در این زمینه اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این روش برای تقویت این مطالعه در این حوزه، اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. INELUCTABLE MODALITY OF THE VISIBLE: AT LEAST THAT IF NO MORE, thought through my eyes.
[ترجمه گوگل]حالت اجتناب ناپذیر مرئی: حداقل اگر دیگر نبود، از چشمان من فکر کنید
[ترجمه ترگمان]ineluctable: حداقل، اگر بیشتر از این باشد، از طریق چشم هایم فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is ineluctable in stereo vision that anumbers of error matched pixel will be present.
[ترجمه گوگل]در دید استریو غیر قابل اجتناب است که تعداد پیکسل های منطبق با خطا وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این اجتناب ناپذیر است در دید stereo که anumbers از خطای منطبق با پیکسل در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Alienation is ineluctable problem which goes with civilization, pre - Qin's period Zhuangzi alsodetected the problem. "
[ترجمه گوگل]بیگانگی مشکلی اجتناب ناپذیر است که با تمدن پیش می رود "
[ترجمه ترگمان]مشکل اجتناب ناپذیر است که با تمدن، دوران پیش از (چین)پیش می رود و مشکل را حل می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Is ineluctable war perhaps, probably we can return from the battlefield.
[ترجمه گوگل]شاید جنگ اجتناب ناپذیر است، احتمالاً بتوانیم از میدان جنگ برگردیم
[ترجمه ترگمان]شاید جنگ اجتناب ناپذیر است، شاید ما بتوانیم از میدان نبرد مراجعت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. So the generation gap is ineluctable, as long as the exactitude treats all right.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شکاف نسلی غیرقابل حل است، تا زمانی که دقت به درستی رفتار کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، این شکاف نسلی اجتناب ناپذیر است، تا زمانی که کمال صحت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thyestes fell back, vomiting, and laid an ineluctable curse upon the seed of Atreus.
[ترجمه گوگل]Thyestes به عقب افتاد، استفراغ کرد، و نفرین اجتناب ناپذیری را بر دانه آترئوس نهاد
[ترجمه ترگمان]Thyestes بر زمین افتاد، استفراغ کرد و یک طلسم چاره ناپذیر بر روی بذر of گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tax which is a kind of ineluctable expenditure becomes the rigid stipulation of investment decision.
[ترجمه گوگل]مالیات که نوعی هزینه غیرقابل اجتناب است به شرط سفت و سخت تصمیم سرمایه گذاری تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]مالیات که نوعی از مخارج اجتناب ناپذیر است به شرط محکم تصمیم گیری سرمایه گذاری تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Calmness: never lose your head by bagatelles or ineluctable affairs.
[ترجمه گوگل]آرامش: هرگز سر خود را با باگاتل یا امور غیر قابل اجتناب از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]هرگز سرت را با bagatelles یا چاره ناپذیر از دست نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Into the ineluctable modality of the ineluctable visuality.
[ترجمه گوگل]به حالت گریزناپذیر بصری گریزناپذیر
[ترجمه ترگمان]در راه چاره ناپذیر اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Those war plans rested on a belief in the ineluctable superiority of the offense over the defense.
[ترجمه گوگل]آن نقشه های جنگی بر اعتقاد به برتری غیرقابل اجتناب حمله بر دفاع بود
[ترجمه ترگمان]نقشه جنگ بر ایمان اجتناب ناپذیر دفاع در برابر دفاع استوار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If the distinction were not acknowledged, faith would inevitably find itself eroded and embarrassed by the ineluctable facts of history.
[ترجمه گوگل]اگر این تمایز به رسمیت شناخته نمی شد، ایمان به ناچار خود را فرسایش یافته و شرمنده حقایق اجتناب ناپذیر تاریخ می دید
[ترجمه ترگمان]اگر این تمایز به رسمیت شناخته نشده بود، ایمان به ناچار خود را از واقعیت اجتناب ناپذیر تاریخ به میان می آورد و از آن شرمنده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I throw this ended shadow from me, man shape ineluctable, call it back.
[ترجمه گوگل]من این سایه تمام شده را از خودم پرتاب می کنم، شکل مرد غیرقابل اجتناب است، آن را پس بزن
[ترجمه ترگمان]من این سایه را از خود دور می کنم و به شکل چاره ناپذیر به او زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید