ineloquent


(سخنوری) ناشیوا، نافصیح، غیربلیغ، ناگویا، بی فصاحت

جمله های نمونه

1. I pristine father and brother, always ineloquent.
[ترجمه گوگل]من پدر و برادری بکر هستم، همیشه بی زبان
[ترجمه ترگمان]من پدر و برادر pristine همیشه ineloquent
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Excuse me for my ineloquent that I can only express my idea directly.
[ترجمه گوگل]ببخشید به خاطر کم حرفی ام که فقط می توانم نظرم را مستقیما بیان کنم
[ترجمه ترگمان]معذرت می خوام که می تونم خودم رو مستقیما به این موضوع بیان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Looks cool, she is actually a ineloquent girl, in order to cover up their own tongue, often with drugs to cover up their own cowardly.
[ترجمه گوگل]باحال به نظر می رسد، او در واقع یک دختر کم حرف است، برای اینکه زبان خود را بپوشانند، اغلب با مواد مخدر برای پوشاندن نامردی خود
[ترجمه ترگمان]به نظر خوب می آید، در واقع دختر ineloquent است، برای اینکه زبان خود را بپوشاند، اغلب با مواد مخدر خود را پنهان می کند تا بزدلی خود را بپوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ineloquent Bush could be really confusing at times in expressing his thoughts.
[ترجمه گوگل]بوش کم حرف ممکن است گاهی در بیان افکارش واقعاً گیج کننده باشد
[ترجمه ترگمان]\"بوش\" گاهی اوقات در بیان افکار خود می تواند واقعا گیج کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This time, always ineloquent of John Woo, but very embarrassed.
[ترجمه گوگل]این بار، همیشه بی کلام جان وو، اما بسیار خجالت زده
[ترجمه ترگمان]این دفعه، همیشه از جان بداری می کرد، اما خجالت می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although his father a little ineloquent, but the love you have from your birth to now, continued without interruption.
[ترجمه گوگل]پدرش هر چند کمی بی کلام بود اما عشقی که از بدو تولد تا الان داری بی وقفه ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]با اینکه پدرش کمی ineloquent، اما عشقی که حالا از تولد تو داری، بدون وقفه ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her keep a jet-black hair, painted with fashionable French manicure, makeup fine, ineloquent.
[ترجمه گوگل]او موهای سیاه و سفید، با مانیکور فرانسوی مد روز رنگ آمیزی شده است، آرایش خوب، بی کلام
[ترجمه ترگمان]او یک موی مشکی و مشکی دارد که با مانیکور فرانسوی مد، آرایش مو، ineloquent تزیین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lacking eloquence, unable to fluently express oneself in words

پیشنهاد کاربران

بپرس