inelegant

/ˌɪnˈelɪɡənt//ˌɪnˈelɪɡənt/

معنی: ناهنجار، نا زیبا
معانی دیگر: بی ظرافت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inelegantly (adv.)
• : تعریف: without taste, grace, or refinement; not elegant.
متضاد: artistic, elegant, graceful, refined
مشابه: homely, rugged

- The diner was certainly inelegant, but it was comfortable, and the food was simple and good.
[ترجمه گوگل] ناهارخوری مطمئناً بی‌ظرافت بود، اما راحت بود و غذای ساده و خوبی داشت
[ترجمه ترگمان] شام بدون شک کج و معوج بود، اما راحت بود و غذا ساده و خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Stiff and inelegant, she followed him, more anxious than ever in her life to please.
[ترجمه گوگل]سفت و بی ظرافت، او را دنبال کرد، بیش از هر زمان دیگری در زندگی اش برای راضی کردنش مضطرب بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که بیش از پیش نگران بود، او را تعقیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His manners are somewhat inelegant.
[ترجمه گوگل]آداب او تا حدودی بی ظرافت است
[ترجمه ترگمان]رفتارش تا حدی خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An inelegant and usually temporary solution to a problem.
[ترجمه گوگل]یک راه حل بی ظرافت و معمولاً موقتی برای یک مشکل
[ترجمه ترگمان]یک جواب منفی و معمولا موقتی برای یک مشکل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The girl student is inelegant is worth taking a look on according to three two.
[ترجمه گوگل]دانش آموز دختر بی ظرافت است ارزش نگاه کردن به سه دو
[ترجمه ترگمان]این دختر که دانش آموز دختر است ارزش قائل شدن با توجه به سه مورد را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The girl student is inelegant is worth taking a look on according to three two.
[ترجمه گوگل]دانش آموز دختر بی ظرافت است ارزش نگاه کردن به سه دو
[ترجمه ترگمان]این دختر که دانش آموز دختر است ارزش قائل شدن با توجه به سه مورد را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Listen to some people inelegant voice on the stage, my heart all wants ground.
[ترجمه گوگل]به صدای بی ظرافت بعضی ها روی صحنه گوش کن، دلم همه زمین می خواهد
[ترجمه ترگمان]گوش کن به صداهایی که روی صحنه هست، قلب من همه چیز رو می خواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inelegant park men and women behavior is askance at really by person!
[ترجمه گوگل]رفتار بی‌ظرافت مردان و زنان پارکی واقعاً توسط شخص مورد نظر است!
[ترجمه ترگمان]پارک inelegant مردان و رفتار زنان به طور غیر قانونی به فرد بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is usually nonconstructive, inelegant, hard to generalize.
[ترجمه گوگل]معمولاً غیرسازنده، بی‌ظرافت و تعمیم آن سخت است
[ترجمه ترگمان]این معمولا nonconstructive، ناهنجار، سخت برای تعمیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then the technology changed, and I improvised an inelegant three - finger style for computer keyboards.
[ترجمه گوگل]سپس تکنولوژی تغییر کرد و من یک سبک سه انگشتی بی‌ظرافت را برای صفحه‌کلید کامپیوتر بداهه ساختم
[ترجمه ترگمان]بعد تکنولوژی تغییر کرد، و من یک سبک سه انگشتم را برای صفحه کلید کامپیوتری ابداع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For many weeks I had been tweaking fetchmail rather incrementally while feeling like the interface design was serviceable but grubby—inelegant and with too many exiguous options hanging out all over.
[ترجمه گوگل]هفته‌های زیادی بود که فچ‌میل را به‌طور تدریجی تغییر می‌دادم، در حالی که احساس می‌کردم طراحی رابط کاربری قابل‌استفاده اما بد، بی‌ظرافت و با گزینه‌های بی‌شمار زیادی که در همه جا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای چند هفته، من در حالی که احساس می کردم که طراحی فصل مشترک قابل استفاده است، اما کثیف - زشت و با تعداد زیادی از گزینه های exiguous که در تمام طول مدت آویزان شده بودند، کمی تغییر کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The grand piano has been replaced with a small, inelegant electric model.
[ترجمه گوگل]پیانوی بزرگ با یک مدل الکتریکی کوچک و بی‌ظرافت جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]پیانوی بزرگ با یک مدل الکتریکی کوچک و زشت جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He dreamed the elegant homes of yore, but give no thought to their inelegant plumbing.
[ترجمه گوگل]او رویای خانه‌های زیبای گذشته را می‌دید، اما به لوله‌کشی بی‌ظرافت آن‌ها فکر نمی‌کرد
[ترجمه ترگمان]خانه های مجلل قدیمی را در خواب می دید، اما به لوله های inelegant فکر نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In America, the animalistic automatons at Chuck E. Cheese entertain (and sometimes terrify) children with their inelegant, slack-jawed singing, spastic motions, and soulless, lifeless eyes.
[ترجمه گوگل]در آمریکا، خودکارهای حیوانی در Chuck E Cheese کودکان را با آواز بی‌ظرافت و سست، حرکات اسپاستیک و چشم‌های بی‌روح و بی‌جان خود سرگرم می‌کنند (و گاهی وحشتناک می‌کنند)
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، animalistic automatons در چاک E کودکان با خواندن پنیر (و برخی اوقات وحشت زده)با خواندن دندان ها، حرکات بی آرواره، حرکات spastic، و چشم های بی روح و بی روح خود کودکان را به وحشت می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The analyst could retort only that the geometric proofs were clumsy and inelegant.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر فقط می‌توانست پاسخ دهد که اثبات‌های هندسی ناشیانه و بی‌ظرافت بودند
[ترجمه ترگمان]تحلیل گر نه تنها ثابت می کرد که این نمونه های هندسی دست و پا چلفتی بود و دست و پا چلفتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناهنجار (صفت)
abnormal, malformed, raucous, dissonant, rough, maladaptive, abnormous, coarse, incult, maladroit, backhand, lumpy, unkempt, scruffy, cacophonous, gruff, incondite, inelegant, uncouth, surly

نا زیبا (صفت)
ugly, unworthy, unbecoming, unseemly, inelegant, unbeautiful, ungraceful, unhandsome

انگلیسی به انگلیسی

• not elegant, in poor taste, graceless, clumsy
something that is inelegant is not attractive or graceful.

پیشنهاد کاربران

بپرس