1. inelastic supply and demand
عرضه و تقاضای غیر قابل انعطاف
2. This timetable is too inelastic. You must allow for possible modifications.
[ترجمه گوگل]این جدول زمانی خیلی بی کشش است شما باید تغییرات احتمالی را مجاز کنید
[ترجمه ترگمان]این برنامه زمانی بیش از حد غیرقابل ارتجاع است شما باید اجازه تغییرات احتمالی را بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The more inelastic the labour supply, the lower is the distortion introduced by any particular income tax rate.
[ترجمه گوگل]هرچه عرضه نیروی کار بی کشش تر باشد، اعوجاج ناشی از هر نرخ مالیات بر درآمد خاص کمتر است
[ترجمه ترگمان]به غیر از میزان تامین نیروی کار، کم تر از میزان تامین نیروی کار، انحراف از هر نرخ مالیات بر درآمد خاص به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But this pastoral economy was fundamentally inelastic.
[ترجمه گوگل]اما این اقتصاد شبانی اساساً بی کشش بود
[ترجمه ترگمان]اما این اقتصاد روستایی اساسا غیرقابل ارتجاع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As she grows, she must periodically shed her inelastic skin.
[ترجمه گوگل]همانطور که او رشد می کند، باید به طور دوره ای پوست غیر کشسان خود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که رشد می کند، باید به طور دوره ای پوست inelastic را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Monetarists argue that the demand for money is inelastic with respect to interest rates and also fairly stable over time.
[ترجمه گوگل]پول گرایان استدلال می کنند که تقاضا برای پول نسبت به نرخ های بهره کشش ندارد و همچنین در طول زمان نسبتاً ثابت است
[ترجمه ترگمان]Monetarists استدلال می کنند که تقاضا برای پول، بدون توجه به نرخ بهره، و همچنین در طول زمان ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Economists speak of an inelastic price structure.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان از ساختار قیمت غیرکشسان صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان از ساختار قیمتی غیرقابل ارتجاع، سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To eliminate instability and the danger of an inelastic currency, the commission called for the creation of a "central bank of issue under the control of the government. "
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن بی ثباتی و خطر یک ارز بی کشش، کمیسیون خواستار ایجاد "بانک انتشار مرکزی تحت کنترل دولت" شد
[ترجمه ترگمان]برای حذف بی ثباتی و خطر یک واحد پول غیرقابل ارتجاع، این کمیسیون خواستار ایجاد \"بانک مرکزی مساله تحت کنترل دولت\" شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One exercise device described is an inelastic resistance device having a combination grip that includes hand grips and a loop.
[ترجمه گوگل]یکی از دستگاههای ورزشی که شرح داده شد، یک دستگاه مقاومت غیرکشسان است که دارای یک دستگیره ترکیبی است که شامل دستگیرههای دستی و یک حلقه است
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه تمرین که توضیح داده می شود یک دستگاه مقاومت inelastic است که دارای کنترل ترکیبی است که شامل دست یابی دست و یک حلقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If expectations are rigidly inelastic, we get the case of given expectations.
[ترجمه گوگل]اگر انتظارات به شدت بی کشش باشند، مورد انتظارات داده شده را دریافت می کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر انتظارات به طور دقیق غیرقابل ارتجاع باشند، ما مورد انتظارات ارایه شده را به دست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The inelastic cross-section and the distribution of the number of wounded nucleons in proton-Air collision have significant influence on the development of EAS caused by superhigh energy cosmic rays.
[ترجمه گوگل]سطح مقطع غیر کشسان و توزیع تعداد نوکلئون های زخمی در برخورد پروتون-هوا تأثیر قابل توجهی بر توسعه EAS ناشی از پرتوهای کیهانی با انرژی فوق العاده دارد
[ترجمه ترگمان]مقطع عرضی inelastic و توزیع تعداد of در برخورد پروتون - هوا تاثیر قابل توجهی بر توسعه of ناشی از superhigh پرتوه ای کیهانی انرژی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The inelastic response history analysis of mega trussed tube structure strong motion earthquake is carried out.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تاریخچه پاسخ غیرکشسانی سازه مگا خرپایی زلزله حرکت قوی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل تاریخ پاسخ inelastic از ساختار عظیم لوله بسته شده به شدت در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The demand for services such as water, gas and electricity is relatively inelastic.
[ترجمه گوگل]تقاضا برای خدماتی مانند آب، گاز و برق نسبتا بی کشش است
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای خدمات مانند آب، گاز و برق نسبتا inelastic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If patrons cut back their purchases by less than 10 percent, we would say that demand is inelastic.
[ترجمه گوگل]اگر مشتریان خرید خود را کمتر از 10 درصد کاهش دهند، می گوییم که تقاضا بی کشش است
[ترجمه ترگمان]اگر مشتریان با کم تر از ۱۰ درصد خرید خود را کاهش دهند، ما می گوییم که تقاضا inelastic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید