inefficacy


معنی: پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی
معانی دیگر: بی تاءثیری، موثر نبودن، بی هنایشی، inefficacity بی کفایتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: incapacity for producing the desired result; ineffectiveness.
متضاد: efficacy

جمله های نمونه

1. Methods Treatment with medicine were inefficacy, 15 patients of spontaneous senile were taken amputation.
[ترجمه گوگل]روش‌ها درمان با دارو بی‌اثر بود، 15 بیمار سالمند خود به خود قطع شدند
[ترجمه ترگمان]روش های درمان با دارو inefficacy، ۱۵ نفر از بیماران دوران خود به خودی را قطع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Owing to the inefficacy of rule education, moral education should turn to virtue education.
[ترجمه گوگل]به دلیل ناکارآمدی تربیت قاعده، تربیت اخلاقی باید به تربیت فضیلتی روی آورد
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان آموزش قانون، آموزش اخلاقی باید به پرورش فضیلت تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The algorithm closes the inefficacy sub-band by power optimization, and reduces the length of channel impulse response by chosen feedback filters.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم با بهینه‌سازی توان، زیر باند ناکارآمدی را می‌بندد و طول پاسخ ضربه کانال را با فیلترهای بازخورد انتخابی کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم قسمت فرعی inefficacy را به وسیله بهینه سازی توان بسته و طول واکنش تکانه ای کانال را با استفاده از فیلترهای فیدبک انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Results:The numbers of remarkable effect, effect and inefficacy after treatment were 16 and 5 cases respectively, the total effective rate was 8 3%.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تعداد تأثیر قابل‌توجه، تأثیر و بی‌اثری پس از درمان به ترتیب 16 و 5 مورد بود که میزان مؤثر کل 8 3 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: تعداد اثر قابل توجه، اثر و inefficacy پس از درمان به ترتیب ۱۶ و ۵ مورد بودند، که کل نرخ موثر ۸ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, the adjusting role does not exist in inefficacy dimension.
[ترجمه گوگل]اما نقش تعدیل کننده در بعد ناکارآمدی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، نقش تنظیم در بعد inefficacy وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He next shows the inefficacy of circumcision and the Law, and that we owe our redemption to Christ alone.
[ترجمه گوگل]او بعداً ناکارآمدی ختنه و شریعت را نشان می‌دهد و اینکه ما رستگاری خود را فقط مدیون مسیح هستیم
[ترجمه ترگمان]او کتاب ختنه و قانون را نشان می دهد و ما به تنهایی به رستگاری خود مدیون هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: to find out the cause of inefficacy of platelets transfusion of patients.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت ناکارآمدی تزریق پلاکت به بیماران
[ترجمه ترگمان]هدف: پیدا کردن علت of پلاکت ها از طریق انتقال خون بیمار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inefficacy has a significant difference in age and working experience.
[ترجمه گوگل]ناکارآمدی از نظر سن و سابقه کاری تفاوت معناداری دارد
[ترجمه ترگمان]inefficacy تفاوت قابل توجهی در سن و تجربه کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Socialized labor division brings about internal efficiency in integrated units while external inefficacy among integrated units.
[ترجمه گوگل]تقسیم کار اجتماعی شده باعث کارایی داخلی در واحدهای یکپارچه می شود در حالی که ناکارآمدی بیرونی در بین واحدهای یکپارچه ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]تقسیم کار socialized کارایی داخلی را در واحدهای یکپارچه به ارمغان می آورد در حالی که inefficacy خارجی در میان واحدهای یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But as the core of the method based on an instabile downward continuation operator, the method is of inefficacy in application.
[ترجمه گوگل]اما به عنوان هسته اصلی روش مبتنی بر یک عملگر ادامه رو به پایین ناپایدار، روش در کاربرد ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان هسته این روش مبتنی بر عملگر تداوم رو به پایین، روش of در کاربرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the information dissymetry condition, the stock market of China is still in betweenness from inefficacy to efficiency.
[ترجمه گوگل]در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی، بازار سهام چین هنوز از ناکارآمدی تا کارایی در میان است
[ترجمه ترگمان]در وضعیت dissymetry اطلاعات، بازار سهام چین هنوز در betweenness از inefficacy تا بهره وری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Experience has shown that the cost transfer price invariably develops waste and inefficacy of the resources, and weakens the competitive ability of the final products.
[ترجمه گوگل]تجربه نشان داده است که قیمت انتقال هزینه همواره باعث اتلاف و ناکارآمدی منابع و تضعیف توانایی رقابتی محصولات نهایی می شود
[ترجمه ترگمان]تجربه نشان داده است که قیمت انتقال هزینه همواره ضایعات و inefficacy منابع را توسعه می دهد و توانایی رقابتی محصولات نهایی را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. European parliamentary initiatives are also conspicuous by their absence or inefficacy.
[ترجمه گوگل]ابتکارات پارلمانی اروپا نیز به دلیل غیبت یا ناکارآمدی خود نمایان است
[ترجمه ترگمان]ابتکارات پارلمان اروپا نیز با عدم حضور یا inefficacy مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The misplacing of the human nature assumption will lead to the misplacing of the institutional value, resulting in institutional inefficacy.
[ترجمه گوگل]قرار دادن نادرست فرض ماهیت انسانی منجر به جا انداختن ارزش نهادی و در نتیجه ناکارآمدی نهادی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]The فرض طبیعت انسانی منجر به the ارزش سازمانی می شود که منجر به inefficacy سازمانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوچی (اسم)
absurdity, vanity, futility, frivolity, nullity, inanity, vapidity, inefficacy, inefficacity, nihility, vacuity

بیهودگی (اسم)
vanity, frivolity, inanity, fribble, idleness, inaction, inefficacy, idlesse, inefficacity

بی اثری (اسم)
inaction, inefficacy, inefficacity

بی کفایتی (اسم)
incompetence, incompetency, inefficacy, inadequacy, inefficacity, inefficiency

انگلیسی به انگلیسی

• inability to produce the desired results

پیشنهاد کاربران

بپرس