ineffaceable

/ɪnɪˈfeɪsəbəl//ˌɪnɪˈfeɪsəbl/

معنی: ماندگار، پاک نشدنی، محو نشدنی
معانی دیگر: نازدودنی، محو نشدنی (یا نکردنی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ineffaceably (adv.), ineffaceability (n.)
• : تعریف: impossible to remove or obliterate; indelible.

جمله های نمونه

1. Reagan's government took ineffaceable credit for itself for the ten-year economic prosperity in 1990's.
[ترجمه گوگل]دولت ریگان به خاطر رونق اقتصادی ده ساله در دهه 1990 اعتباری غیرقابل توصیف برای خود قائل شد
[ترجمه ترگمان]دولت ریگان در دهه ۱۹۹۰ اعتبار خود را برای شکوفایی اقتصادی ده ساله به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is the ineffaceable track of the greatest single avalanche in recorded history.
[ترجمه گوگل]این مسیر غیرقابل توصیف بزرگترین بهمن منفرد در تاریخ است
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین مسیر سقوط بهمن در تاریخ ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is an ineffaceable mark on my skirt.
[ترجمه گوگل]روی دامن من اثری غیرقابل توصیف است
[ترجمه ترگمان]یه علامت ineffaceable روی دامن من هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So the contributions of foreign missionary to the Chinese opening of newspapers are ineffaceable from which the Chinese modem periodicals are originated and developed.
[ترجمه گوگل]بنابراین کمک مبلغان خارجی به افتتاح روزنامه های چینی غیرقابل توصیف است که نشریات مدرن چینی از آن سرچشمه گرفته و توسعه یافته اند
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشارکت مبلغ تبلیغی خارجی در گشایش روزنامه ها ineffaceable است که از آن مجلات مودم چینی ساخته و توسعه یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a marshal of the PLA, Luo Ronghuan made an ineffaceable contribution to the theory and practice in our army's cadre work during his military car eer of36 years.
[ترجمه گوگل]لو رونگهوان به عنوان مارشال PLA، در طول 36 سال خودروی نظامی خود، سهمی غیر قابل توصیف در تئوری و عمل در کار کادر ارتش ما داشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مارشال PLA، لو Ronghuan سهم قابل توجهی در تئوری و عمل در کادر ارتش ما در طی خودروی نظامی او در of۳۶ years کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conversely, we can also say that the development of society and culture has left ineffaceable marks on the human body.
[ترجمه گوگل]برعکس، می‌توان گفت که پیشرفت جامعه و فرهنگ آثاری غیرقابل توصیف در بدن انسان بر جای گذاشته است
[ترجمه ترگمان]بالعکس، ما همچنین می توانیم بگوییم که توسعه جامعه و فرهنگ نشانه های ineffaceable روی بدن انسان باقی گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماندگار (صفت)
constant, persistent, continuous, indissoluble, perdurable, indelible, immanent, ineffaceable

پاک نشدنی (صفت)
indelible, ineffaceable

محو نشدنی (صفت)
indelible, ineffaceable

انگلیسی به انگلیسی

• indelible; cannot be erased, cannot be removed

پیشنهاد کاربران

بپرس