industrialization

/ˌɪnˌdəstriələˈzeɪʃn̩//ɪnˌdʌstrɪəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: صنعتی سازی
معانی دیگر: صنعتی سازی

جمله های نمونه

1. the rapid industrialization of japan
صنعتی شدن سریع ژاپن

2. We can't hold out against industrialization any longer.
[ترجمه گوگل]ما دیگر نمی توانیم در برابر صنعتی شدن مقاومت کنیم
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانیم جلوی industrialization را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Industrialization inevitably led to the expansion of the urban working class.
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن ناگزیر به گسترش طبقه کارگر شهری منجر شد
[ترجمه ترگمان]صنعتی سازی به ناچار منجر به گسترش طبقه کارگر شهری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Industrialization influences social usages.
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن بر کاربردهای اجتماعی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]صنعتی سازی بر امور اجتماعی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are bound to increase even more as industrialization grows.
[ترجمه گوگل]با رشد صنعتی شدن، آنها حتی بیشتر خواهند شد
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی بیش از آنکه صنعتی سازی گسترش یابد، افزایش خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Modernization and industrialization have contributed to later marriages, for example, as have improvements in educational and employment opportunities for women.
[ترجمه گوگل]برای مثال، مدرن‌سازی و صنعتی‌سازی به ازدواج‌های بعدی کمک کرده است، به‌عنوان مثال، بهبود فرصت‌های تحصیلی و شغلی برای زنان
[ترجمه ترگمان]برای مثال مدرن سازی و صنعتی سازی در ازدواج های بعدی مشارکت داشته اند، به عنوان مثال، پیشرفت در فرصت های آموزشی و اشتغال زنان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not until the years of fast industrialization and construction were these defects to be remedied.
[ترجمه گوگل]تا سال‌های صنعتی‌سازی و ساخت و ساز سریع، این نقص‌ها برطرف نشد
[ترجمه ترگمان]تا زمان صنعتی شدن سریع و ساخت وساز، این نقص ها را برطرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There can be economic pressures such as industrialization that cause rural to urban movement.
[ترجمه گوگل]ممکن است فشارهای اقتصادی مانند صنعتی شدن وجود داشته باشد که باعث جابجایی روستا به شهر شود
[ترجمه ترگمان]فشارهای اقتصادی مانند صنعتی سازی که باعث توسعه روستایی و شهری می شوند می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The greatest push towards industrialization the countries had was during the periods of compulsory substitution of importation.
[ترجمه گوگل]بیشترین فشاری که کشورها به سمت صنعتی شدن داشتند در دوره‌های جایگزینی اجباری واردات بود
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین فشار برای صنعتی سازی کشورها در طول دوره های جانشینی اجباری واردات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As in the West, the early stages of industrialization were accompanied by harsh working and living conditions.
[ترجمه گوگل]همانطور که در غرب، مراحل اولیه صنعتی شدن با شرایط سخت کار و زندگی همراه بود
[ترجمه ترگمان]همانند غرب، مراحل اولیه صنعتی شدن با شرایط سخت کوش و زندگی توام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Due to transnational industrialization the export capacity of both countries increased.
[ترجمه گوگل]با توجه به صنعتی شدن فراملی ظرفیت صادرات هر دو کشور افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]با توجه به صنعتی سازی فراملی، ظرفیت صادراتی هر دو کشور افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Industrialization was responsible for creating the first widespread division between the public world and the world of home.
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن مسئول ایجاد اولین تقسیم گسترده بین دنیای عمومی و دنیای خانه بود
[ترجمه ترگمان]صنعتی سازی مسئول ایجاد اولین بخش عمومی بین دنیای عمومی و دنیای وطن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Furthermore, industrialization has rarely been the panacea for rural development that had been hoped.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، صنعتی شدن به ندرت نوشدارویی برای توسعه روستایی بوده است که امیدوار بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، صنعتی شدن به ندرت یک panacea برای توسعه روستایی بوده است که امید می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Class grew out of industrialization and the development of a capitalist economy.
[ترجمه گوگل]طبقه از صنعتی شدن و توسعه اقتصاد سرمایه داری رشد کرد
[ترجمه ترگمان]کلاس خارج از صنعتی شدن و توسعه یک اقتصاد سرمایه داری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صنعتی سازی (اسم)
industrialization

تخصصی

[ریاضیات] صنعتی شدن، صنعتی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• process of becoming industrialized, process by which industries are introduced into an area (also industrialisation)

پیشنهاد کاربران

بله درست فرمایش می فرمایی
اما
مصدر در زبان فارسی اسم به حساب می آید نه فعل
صنعتی کردن که فعل هست، در واقع از لحاظ دستور زبان، اسم هست.
پس معنی کردن به صورت "صنعتی شدن" یا "صنعتی کردن" هم درست هست.
صنعتی سازی ، صنعتی شدن ، صنعتی کردن
بچها این کلمه اسم هستش پس به هیچ وجه بصورت فعل ننویسید و معنی نکنید ، بصورت اسم ازش استفاده کنید
فعلش میشه industrialize
صنعتی سازی، صنعتی کردن
صنعتی سازی
صنعتی شدگی

بپرس