industrial

/ˌɪnˈdəstriəl//ɪnˈdʌstrɪəl/

معنی: اهل صنعت، صنعتی، دارای صنایع بزرگ
معانی دیگر: هوتخشانه، هوتخشی، پیاواری، وابسته به کارگران صنعتی، (معمولا جمع) سهام شرکت های صنعتی، اوراق قرضه ی صنایع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the production of goods and services by industry.

- The number of industrial jobs has been decreasing in the region.
[ترجمه گوگل] تعداد مشاغل صنعتی در منطقه رو به کاهش بوده است
[ترجمه ترگمان] تعداد مشاغل صنعتی در این منطقه کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Industrial cities sprang up as new factories opened.
[ترجمه گوگل] با افتتاح کارخانه های جدید، شهرهای صنعتی به وجود آمدند
[ترجمه ترگمان] شهرهای صنعتی مثل کارخانه های جدید باز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characterized by a highly developed system of industries.

- The industrial nations of the world have had the most influence on global affairs.
[ترجمه گوگل] کشورهای صنعتی جهان بیشترین تأثیر را در امور جهانی داشته اند
[ترجمه ترگمان] کشورهای صنعتی جهان بیش ترین تاثیر را در امور جهانی داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: pertaining to those involved in the production of goods and services.

- Former farm hands came to the cities and became industrial workers.
[ترجمه گوگل] مزرعه داران سابق به شهرها آمدند و کارگران صنعتی شدند
[ترجمه ترگمان] کشاورزان سابق به شهرها آمدند و کارگران صنعتی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Most of the factory workers joined industrial unions.
[ترجمه گوگل] اکثر کارگران کارخانه به اتحادیه های صنعتی پیوستند
[ترجمه ترگمان] بیشتر کارگران کارخانه به اتحادیه های صنعتی پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: industrially (adv.)
(1) تعریف: one who works in industry.

(2) تعریف: (pl.) stocks of industrial companies.

- Industrials fell today in heavy trading.
[ترجمه گوگل] شاخص های صنعتی امروز در معاملات سنگین سقوط کردند
[ترجمه ترگمان] Industrials امروز با تجارت سنگین شروع به سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. industrial and mining development bank of iran
بانک توسعه ی صنعت و معدن ایران

2. industrial design
طراحی صنعتی،نهرنگ گری صنعتی

3. industrial designer
طراح صنعتی،نهرنگ گر صنعتی

4. industrial development
پیشرفت صنعتی

5. industrial diamond
الماس صنعتی

6. industrial espionage
جاسوسی صنعتی،پوشیده جویی صنعتی

7. industrial output
تولید صنعتی

8. industrial action
(انگلیس) اعتصاب

9. industrial alcohol
الکل صنعتی

10. industrial dispute
(انگلیس) عدم توافق کارگران و کارفرمایان

11. industrial estate
(انگلیس) ناحیه ی صنعتی (در حومه ی شهر)

12. an industrial complex
گروهگان (مجتمع) صنعتی

13. an industrial district
ناحیه ی صنعتی

14. an industrial exhibition
نمایشگاه صنعتی

15. europe's industrial revolution in the 17th century
انقلاب صنعتی اروپا در قرن هفدهم

16. inferior industrial products
فراورده های صنعتی نامرغوب

17. postwar industrial dislocations
جابجایی صنایع بعد از جنگ

18. the industrial age made machines of some men
عصر صنعت برخی انسان ها را به ماشین تبدیل کرد.

19. the industrial revolution freed workers from dull and repetitious work
انقلاب صنعتی کارگران را از کار خسته کننده و تکراری نجات داد.

20. the industrial uses of atomic energy
مصارف صنعتی نیروی اتمی

21. unsteady industrial growth
رشد صنعتی غیریکنواخت

22. a new industrial project
یک طرح جدید صنعتی

23. a wildcat industrial scheme
یک طرح صنعتی پرمخاطره

24. index of industrial production
شاخص فرورد (تولید) صنعتی

25. the country's industrial progress
پیشرفت صنعتی کشور

26. the great industrial triangle of tehran- ghazvin-saveh
سه گوشه ی بزرگ صنعتی تهران - قزوین - ساوه

27. a commercial and industrial bank
بانک بازرگانی و صنعت

28. hitler underestimated america's industrial muscle
هیتلر نیروی صنعتی امریکا را دست کم گرفت.

29. japan is an industrial power that has to be reckoned with
ژاپن یک قدرت صنعتی است که باید در باره اش حساب کرد.

30. the economic and industrial strength of western countries
نیروی اقتصادی و صنعتی کشورهای غربی

31. a technical rally in industrial stocks
افزایش قیمت سهام صنعتی به خاطر ملاحظات فنی

32. cities that mushroomed around industrial centers
شهرهایی که به سرعت در اطراف مراکز صنعتی رشد می کردند

33. japan has overtaken germany in industrial production
ژاپن از نظر تولید صنعتی از آلمان جلو زده است.

34. japan has passed france in industrial production
ژاپن در تولید صنعتی از فرانسه جلو زده است.

35. japan was transformed into an industrial country
ژاپن به یک کشور صنعتی تبدیل شد.

36. the movement of labor to industrial centers
نقل مکان کارگران به مراکز صنعتی

37. a problem that has stopped the industrial experts
مسئله ای که کارشناسان صنعتی را سردرگم کرده است

38. excessive taxes form a disincentive to industrial expansion
مالیات های زیاد عامل بازدارنده ی توسعه ی صنعتی هستند.

39. one of the starters of the industrial revolution
یکی از پیشتازان انقلاب صنعتی

40. the emergence of japan as an industrial giant
ظهور ژاپن به عنوان یک غول صنعتی

41. the country's evolution from an agricultural to an industrial system
تحول کشور از یک سازگان کشاورزی به سازگان صنعتی

42. we must try to achieve parity with our industrial competitors
باید سعی کنیم با رقبای صنعتی خود هم تراز شویم.

مترادف ها

اهل صنعت (اسم)
industrial

صنعتی (صفت)
artful, industrial, high-wrought

دارای صنایع بزرگ (صفت)
industrial

تخصصی

[برق و الکترونیک] صنعتی
[صنعت] صنایع، صنعتی، اهل صنعت

انگلیسی به انگلیسی

• one who works for an industrial company; firm or business which is involved in the production or distribution of goods; manufactured product
pertaining to or involved in the production or distribution of goods; characterized by highly developed industries; used in production and manufacturing
industrial means relating to industry.
an industrial city, country, or area is one in which industry is important or highly developed.

پیشنهاد کاربران

مدرن ، پیشرفته ، امروزی
صنعتی
مثال: The town has a large industrial park.
شهر، یک پارک صنعتی بزرگ دارد.
Industrial ( در موسیقی ) :
اینداستِرِیِل ژانری از موسیقی است که از صداها و مضامین خشن، مکانیکی، متجاوزانه یا تحریک آمیز استفاده می کند.
industrial:صنعتی
industry:صنعت
Prolonged industrial disputeدرگیری طولانی بین کارگروکارفرما
very great in extent or amount.
بسیار زیاد، وسیع ، سریع ، عاجل ، گسترده
we are seeing tax avoidance on an industrial scale
Industry صنعت
Industrial صنعتی
صنعتی
there are thousands of industrial uses for plastic
برای پلاستیک هزاران کاربرد صنعتی وجود دارد 🧩🧩🧩
Industrial design
طراحی صنعتی
صنعتی
اقتصادی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس