induration


سخت شدگی، سختی، پینه خوردگی، تصلب، پوست کلفتی، بی عاطفگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: indurative (adj.)
(1) تعریف: the act or process of indurating.

(2) تعریف: the condition of being indurated.

(3) تعریف: the consolidation or hardening of rock by the application of pressure or heat.

(4) تعریف: a hardening of a part or area of the body due to swelling or inflammation.

جمله های نمونه

1. Abstract: Through the explosive induration experiment of high manganese steel, safety and insensitive explosives was selected.
[ترجمه گوگل]چکیده: از طریق آزمایش مقاومت انفجاری فولاد منگنز بالا، مواد منفجره ایمن و غیر حساس انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]چکیده: از طریق آزمایش induration مواد منفجره از فولاد منگنز، ایمنی و مواد منفجره حساس انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Irritability(9 4%), erythema and induration at sites of BCG immunizations(3 5%) and desquamation around anus(5 4%) were noted.
[ترجمه گوگل]تحریک پذیری (9 4 درصد)، اریتم و استقامت در محل های ایمن سازی BCG (3 5 درصد) و پوسته پوسته شدن اطراف مقعد (5 4 درصد) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]Irritability (۹ %)، erythema و induration در سایت های BCG immunizations (۳ % %)و desquamation در مقعد (۵ % %)ذکر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mild skin blushes, moderate has the induration, the specific weight appears the water blister.
[ترجمه گوگل]پوست ملایم سرخ می شود، متوسط ​​استقامت دارد، وزن مخصوص تاول آب ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]پوست نرم سرخ، متوسط دارای induration است، وزن مخصوص به نظر تاول آبدار می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the patients who have induration after augmentation mammoplasty and facial beauty by injecting PAHG were treated by suction-therapy.
[ترجمه گوگل]کلیه بیمارانی که پس از ماموپلاستی تقویتی دچار استقامت و زیبایی صورت با تزریق PAHG شده بودند، تحت ساکشن درمانی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]تمام بیمارانی که بعد از افزایش mammoplasty and و زیبایی صورت با تزریق PAHG induration، تحت درمان مکش (مکش)درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Infected mandibular, parotid and anterior cervical nodes usually cause subcutaneous induration and surface bulging.
[ترجمه گوگل]گره های عفونی فک پایین، پاروتید و قدامی گردن معمولاً باعث سفتی زیر جلدی و برآمدگی سطح می شوند
[ترجمه ترگمان]Infected مبتلا به mandibular، parotid و گردن رحم جلویی معمولا باعث عفونت زیرجلدی و برآمده شدن سطح می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It summarized the mechanism, causes, prevention and nursing measures of patients with endermic induration after intramuscular injection.
[ترجمه گوگل]مکانیسم، علل، پیشگیری و اقدامات پرستاری بیماران مبتلا به سفتی آندرمیک پس از تزریق عضلانی خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]این گزارش مکانیسم، علل، پیش گیری و پرستاری بیماران مبتلا به endermic induration پس از تزریق intramuscular را خلاصه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Early alcohol wet packing can effectively decrease the occurrence and the severity of and induration.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بسته‌بندی مرطوب الکلی زودهنگام می‌تواند به طور موثری بروز و شدت و استقامت را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بسته بندی مرطوب الکل می تواند به طور موثر وقوع و شدت بیماری را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The physical exam revealed a macerated peristomal site with surrounding erythema, induration, and serosanguineous drainage. The abdominal exam was otherwise normal without evidence of obstruction.
[ترجمه گوگل]معاینه فیزیکی یک ناحیه پریستومی خیس شده را با اریتم اطراف، سفتی، و درناژ سروسانگوئینی نشان داد در غیر این صورت معاینه شکم بدون شواهدی از انسداد طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]آزمون فیزیکی یک سایت macerated peristomal با erythema اطراف، induration و serosanguineous را نشان داد در غیر این صورت امتحان شکمی بدون هیچ مدرکی دال بر انسداد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Superficial thrombophlebitis must be considered as a risk factor of deep vein thrombophlebitis are pain, reddening, swelling and induration.
[ترجمه گوگل]ترومبوفلبیت سطحی باید به عنوان یک عامل خطر برای ترومبوفلبیت سیاهرگی عمقی در نظر گرفته شود که عبارتند از درد، قرمزی، تورم و سفتی
[ترجمه ترگمان]Superficial thrombophlebitis باید به عنوان یک عامل ریسک of عمیق در نظر گرفته شود که عبارتند از: درد، سرخ شدن، تورم و induration
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion The external application with rhubarb mirabilite can prevent the margin fat liquefaction, promote the margin healing, and reduce the margin induration retrogression time.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری کاربرد خارجی با میرابیلیت ریواس می‌تواند از مایع شدن چربی حاشیه جلوگیری کند، بهبود حاشیه را بهبود بخشد و زمان پس‌رفت سفتی حاشیه را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کاربرد خارجی با mirabilite rhubarb می تواند از مایع سازی چربی حاشیه جلوگیری کند، درمان حاشیه ای را ارتقا دهد، و حاشیه زمان retrogression را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, an improvement of the parameters such as swelling, induration and pigmentation could be verified.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بهبود پارامترهایی مانند تورم، سفتی و رنگدانه را می توان تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بهبود پارامترها مانند ورم، induration و تجمع دانه ها را می توان تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] سخت شدگی

انگلیسی به انگلیسی

• act or process of becoming rigid or hard; callousness, lack of feeling

پیشنهاد کاربران

#۱:
skinInduration
سفتی پوست
لکّه سفت در پوست
Induration refers to the thickening and hardening of soft tissues of the body, specifically the skin, and is the result of an inflammatory process caused by various triggering factors. Indurated areas commonly appear on the hands and face but can also be found on the chest, back, abdomen, breasts,
...
[مشاهده متن کامل]

or buttocks

سفتی، سختی، استحکام، خشکی، بی دلی، تصلب، قساوت، سنگدلی، بیرحمی، سبعیت، پینه خوردگی
سفت شدگی مثل سفت سدگی سطح پوست در اثر اریتم گرهی ( پزشکی )
به مدت زمان