1. The same goes for the inductive reasoning by means of which scientific knowledge is derived from the observation statements.
[ترجمه گوگل]همین امر در مورد استدلال استقرایی نیز صدق می کند که با استفاده از آن، دانش علمی از گزاره های مشاهده به دست می آید
[ترجمه ترگمان]همین امر به دلیل استدلال استقرایی از طریق آن است که دانش علمی از عبارات مشاهده مشتق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همین امر به دلیل استدلال استقرایی از طریق آن است که دانش علمی از عبارات مشاهده مشتق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Indeed, instinct rather than inductive reasoning marked her approach to life.
[ترجمه گوگل]در واقع، غریزه به جای استدلال استقرایی، رویکرد او به زندگی را مشخص می کرد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، غریزه به جای استدلال استقرایی، رویکرد خود را به زندگی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، غریزه به جای استدلال استقرایی، رویکرد خود را به زندگی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Inductive reasoning moves from specific details to broader generalizations.
[ترجمه گوگل]استدلال استقرایی از جزئیات خاص به تعمیم های گسترده تر حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]استدلال استنتاجی از جزئیات خاص به generalizations وسیع تر حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استدلال استنتاجی از جزئیات خاص به generalizations وسیع تر حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The experiment with standard inductive reasoning tasks shows that the occurring of monotonic effect or nonmonotonic effect depends on the category relation between premises and the conclusion.
[ترجمه گوگل]آزمایش با وظایف استدلال استقرایی استاندارد نشان میدهد که وقوع اثر یکنواخت یا اثر غیر یکنواخت به رابطه طبقهبندی بین مقدمات و نتیجه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]آزمایش با وظایف استدلال استقرایی استاندارد نشان می دهد که وقوع یک اثر یکنواخت و یا اثر nonmonotonic بستگی به رابطه بین محل و نتیجه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزمایش با وظایف استدلال استقرایی استاندارد نشان می دهد که وقوع یک اثر یکنواخت و یا اثر nonmonotonic بستگی به رابطه بین محل و نتیجه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The natural limitations of inductive reasoning means that presumption is of probability and subjectivity. Therefore, rules and regulations are set to guarantee the authenticity of presumptions.
[ترجمه گوگل]محدودیتهای طبیعی استدلال استقرایی به این معناست که فرض احتمال و ذهنیت دارد بنابراین قوانین و مقرراتی برای تضمین صحت فرضیات وضع شده است
[ترجمه ترگمان]محدودیت های طبیعی استدلال استقرایی به این معنی است که پیش فرض، احتمال و ذهنیت است بنابراین، قوانین و مقررات برای تضمین اعتبار فرضیات به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محدودیت های طبیعی استدلال استقرایی به این معنی است که پیش فرض، احتمال و ذهنیت است بنابراین، قوانین و مقررات برای تضمین اعتبار فرضیات به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He never has to wonder or resort to inductive reasoning.
[ترجمه گوگل]او هرگز مجبور نیست تعجب کند یا به استدلال استقرایی متوسل شود
[ترجمه ترگمان]او هرگز نباید به استدلال استقرایی متوسل شود و یا متوسل به استدلال استقرایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هرگز نباید به استدلال استقرایی متوسل شود و یا متوسل به استدلال استقرایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There are deductive reasoning and inductive reasoning in games. The two reasonings have connection and difference.
[ترجمه گوگل]در بازی ها استدلال قیاسی و استدلال استقرایی وجود دارد این دو دلیل ارتباط و تفاوت دارند
[ترجمه ترگمان]استدلال استقرایی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد این دو دلیل باید ارتباط و اختلاف داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استدلال استقرایی و استدلال استقرایی در بازی ها وجود دارد این دو دلیل باید ارتباط و اختلاف داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And by moral evidence, Hume means inductive reasoning, reasoning from experience.
[ترجمه گوگل]و با شواهد اخلاقی، هیوم به معنای استدلال استقرایی، استدلال از تجربه است
[ترجمه ترگمان]و با شواهد اخلاقی، هیوم به معنای استدلال استقرایی، استدلالی از تجربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و با شواهد اخلاقی، هیوم به معنای استدلال استقرایی، استدلالی از تجربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Base of Infants' Inductive Reasoning:Perceptional Similarity or Category Concept?
[ترجمه گوگل]مبنای استدلال استقرایی نوزادان: شباهت ادراکی یا مفهوم مقوله ای؟
[ترجمه ترگمان]اساس نوجوانان استدلالی: تشابه تشابه یا مفهوم مقوله؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اساس نوجوانان استدلالی: تشابه تشابه یا مفهوم مقوله؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He rejects inductive reasoning, arguing that the results of contrived experiments carried out by a few scientists can never be universally demonstrable outside of the laboratory.
[ترجمه گوگل]او استدلال استقرایی را رد میکند و استدلال میکند که نتایج آزمایشهای ساختگی انجامشده توسط چند دانشمند هرگز نمیتواند به طور جهانی در خارج از آزمایشگاه قابل اثبات باشد
[ترجمه ترگمان]او استدلال استقرایی را رد می کند، و استدلال می کند که نتایج آزمایش ها عملی انجام شده توسط تعدادی از دانشمندان هرگز نمی تواند به طور جهانی قابل اثباتی در خارج از آزمایشگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او استدلال استقرایی را رد می کند، و استدلال می کند که نتایج آزمایش ها عملی انجام شده توسط تعدادی از دانشمندان هرگز نمی تواند به طور جهانی قابل اثباتی در خارج از آزمایشگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What we're basically talking about here is inductive reasoning: moving from the observation of particular facts and details to a conclusion, or interpretation, based on those observations.
[ترجمه گوگل]آنچه که ما در اینجا اساساً در مورد آن صحبت می کنیم، استدلال استقرایی است: حرکت از مشاهده حقایق و جزئیات خاص به یک نتیجه گیری، یا تفسیر، بر اساس آن مشاهدات
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما اساسا در مورد این جا صحبت می کنیم استدلال استقرایی است: حرکت از مشاهده حقایق خاص و جزییات به یک نتیجه گیری، یا تفسیر، براساس آن مشاهدات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما اساسا در مورد این جا صحبت می کنیم استدلال استقرایی است: حرکت از مشاهده حقایق خاص و جزییات به یک نتیجه گیری، یا تفسیر، براساس آن مشاهدات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The factors which influence the inductive reasoning include: knowledge, working memory and character.
[ترجمه گوگل]عوامل موثر بر استدلال استقرایی عبارتند از: دانش، حافظه فعال و شخصیت
[ترجمه ترگمان]عواملی که استدلال استقرایی را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از: دانش، حافظه و شخصیت کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عواملی که استدلال استقرایی را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از: دانش، حافظه و شخصیت کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Originally, mathematicians used inductive reasoning to develop geometry and other mathematical systems to solve problems in their everyday lives.
[ترجمه گوگل]در اصل، ریاضیدانان از استدلال استقرایی برای توسعه هندسه و سایر سیستم های ریاضی برای حل مسائل زندگی روزمره خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]در اصل، ریاضیدانان از استدلال استقرایی برای توسعه هندسی و دیگر سیستم های ریاضی برای حل مشکلات در زندگی روزمره خود استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اصل، ریاضیدانان از استدلال استقرایی برای توسعه هندسی و دیگر سیستم های ریاضی برای حل مشکلات در زندگی روزمره خود استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. After analyzing several theory models of inductive reasoning, we use the Bayes Theorem to prove the premise probability principle, and integrate this theory with human mental process.
[ترجمه گوگل]پس از تحلیل چندین مدل تئوری استدلال استقرایی، از قضیه بیز برای اثبات اصل احتمال مقدماتی استفاده می کنیم و این نظریه را با فرآیند ذهنی انسان ادغام می کنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل چندین مدل نظریه استدلال استقرایی، از قضیه بیز استفاده می کنیم تا اصل احتمال فرضیه را اثبات کنیم و این نظریه را با فرآیند ذهنی انسان ادغام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل چندین مدل نظریه استدلال استقرایی، از قضیه بیز استفاده می کنیم تا اصل احتمال فرضیه را اثبات کنیم و این نظریه را با فرآیند ذهنی انسان ادغام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید