inductile

/ɪnˈdʌktɪl//ɪnˈdʌktaɪl/

معنی: لوله نشو، دراز نشو، کش بر ندار، خم نشدنی
معانی دیگر: (فلزی که نتوان آن را کشید و یا با چکش شکل داد: واروی ductile) کش ناپذیر، چکش نخوار، دیس ناپذیر، انعطاف ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: inductility (n.)
• : تعریف: not easily bent or shaped.

مترادف ها

لوله نشو (صفت)
inductile

دراز نشو (صفت)
inductile

کش برندار (صفت)
inductile

خم نشدنی (صفت)
inductile

انگلیسی به انگلیسی

• not ductile; tough; not pliable

پیشنهاد کاربران

بپرس