inductee

/ˌɪnˈdəkˈtiː//ˌɪnˈdəkˈtiː/

معنی: مشمول، کسیکه وارد خدمت شده
معانی دیگر: (کسی که به شغلی یا کاری فراخوانده شده به ویژه کسی که به خدمت نظام خوانده شده است) فراخوانده، احضار شده، منصوب، گماشته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has been inducted into military service.

جمله های نمونه

1. Our first inductees were McGuigan and Professor Minnette Massey, one of the first tenured women on the law school faculty.
[ترجمه گوگل]اولین پذیرفته شدگان ما مک گویگان و پروفسور مینت ماسی، یکی از اولین زنانی که در دانشکده حقوق مشغول به کار بودند، بودند
[ترجمه ترگمان]اولین inductees، McGuigan و پروفسور لو مسی بود که یکی از نخستین زنانی بود که در دانشکده حقوق کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Former NBA player and 2009 inductee Michael Jordan speaks during the Naismith Memorial Basketball Hall of Fame Class of 2009 Enshrinement Ceremony in Springfield, Massachusetts September 200
[ترجمه گوگل]مایکل جردن، بازیکن سابق NBA و عضویت در سال 2009، در طول کلاس تالار مشاهیر بسکتبال یادبود Naismith در مراسم نگهداری سال 2009 در اسپرینگفیلد، ماساچوست، سپتامبر 200 سخنرانی می کند
[ترجمه ترگمان]بازیکن سابق NBA و ۲۰۰۹ مایکل جردن در مراسم یادبود Naismith Basketball در سال ۲۰۰۹ در Ceremony اسپرینگ فیلد در ۲۰ سپتامبر سخنرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 200 he became the first inductee into Guitar World magazine's Hall of Fame.
[ترجمه گوگل]در سال 200 او اولین عضو تالار مشاهیر مجله Guitar World شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰ به تالار مشاهیر راک اند رول تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like Hopkins, the JM Marquez of 2009 is already a future first-ballot HOF inductee, however, the Mexican technician is probably on the downside of his career.
[ترجمه گوگل]مانند هاپکینز، جی ام مارکز در سال 2009 در حال حاضر یکی از اعضای آینده رای اول HOF است، با این حال، تکنسین مکزیکی احتمالاً در مسیر نزولی حرفه خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]مانند هاپکینز، JM Marquez از سال ۲۰۰۹ در حال حاضر اولین صندوق رای دهندگان در آینده است، با این حال، تکنسین مکزیکی احتمالا در مسیر بدی کار خود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was another milestone in a career that this 1988 inductee into the Rock n' Roll Hall of Fame promises is far from over.
[ترجمه گوگل]این یک نقطه عطف دیگر در حرفه ای بود که این عضو سال 1988 به تالار مشاهیر راک اند رول وعده داد که هنوز به پایان نرسیده است
[ترجمه ترگمان]این نقطه عطف دیگری بود که در سال ۱۹۸۸ در تالار مشاهیر راک اند رول رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the time Hammett was taking private guitar lessons from now famous Joe Satriani. In 200 he became the first inductee into Guitar World magazine's Hall of Fame.
[ترجمه گوگل]در آن زمان هامت در حال گذراندن دوره های خصوصی گیتار از جو ساتریانی مشهور بود در سال 200 او اولین عضو تالار مشاهیر مجله Guitar World شد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان \"همت\" از \"جو Satriani\" معروف به گیتار خصوصی درس می داد او در سال ۲۰۰ به تالار مشاهیر راک اند رول تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Learn Migi Kesa Giri in Ken-Gi two from a 5th degree Aikido black belt and martial arts hall of fame inductee in this free martial arts training video.
[ترجمه گوگل]در این فیلم آموزشی رایگان هنرهای رزمی، Migi Kesa Giri را در Ken-Gi two از یک کمربند مشکی آیکیدو درجه 5 و عضو تالار مشاهیر هنرهای رزمی یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]در این فیلم ویدئویی که از کمربند سیاه Aikido و تالار هنرهای رزمی مربوط به شهرت در این ویدیو آموزش عاری از هنرهای رزمی استفاده می شود، Migi Kesa in را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Learn a spiraling abdominal cut with a katana from a 5th degree Aikido black belt and martial arts hall of fame inductee in this free martial arts training video.
[ترجمه گوگل]در این فیلم آموزشی رایگان هنرهای رزمی، برش مارپیچ شکم را با کاتانا از کمربند مشکی آیکیدو درجه 5 و تالار مشاهیر هنرهای رزمی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یک برش شکمی بزرگ با a از کمربند مشکی و تالار هنرهای رزمی مربوط به شهرت در این فیلم آموزش هنرهای رزمی آزاد یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Learn a spiraling throat cut in Ken-Gi one from a 5th degree Aikido black belt and martial arts hall of fame inductee in this free martial arts training video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آموزشی رایگان هنرهای رزمی، یک برش گلوی مارپیچ را در Ken-Gi از یک کمربند مشکی آیکیدو درجه 5 و تالار مشاهیر هنرهای رزمی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]در این فیلم ویدئویی که از کمربند سیاه Aikido و تالار هنرهای رزمی مربوط به شهرت در این ویدیو آموزش عاری از هنرهای رزمی استفاده می شود، در این فیلم ویدیویی از یک کمربند سیاه به نام کن - جی آشنا می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A Mentor Business Analyst, working in a part-time role on the simulation to act as the customer to the developers, as well as to coach inductee BA's if they exist.
[ترجمه گوگل]یک مشاور کسب و کار تحلیلگر، که در نقش پاره وقت بر روی شبیه سازی کار می کند تا به عنوان مشتری برای توسعه دهندگان عمل کند، و همچنین در صورت وجود، BA استخدام شده را راهنمایی کند
[ترجمه ترگمان]یک تحلیلگر ارشد تجاری که در یک بخش از زمان بر روی شبیه سازی کار می کند تا به عنوان مشتری به توسعه دهندگان عمل کند، همچنین در صورتی که آن ها وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Learn a front tsuki following a spiraling abdominal cut from a 5th degree Aikido black belt and martial arts hall of fame inductee in this free martial arts training video.
[ترجمه گوگل]در این فیلم آموزشی رایگان هنرهای رزمی، یک تسوکی جلو را به دنبال یک برش مارپیچ شکم از کمربند مشکی آیکیدو درجه 5 و شرکت کننده در سالن مشاهیر هنرهای رزمی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]پس از یک برش شکمی که از درجه ۵ به کمربند مشکی و تالار هنرهای رزمی مربوط به شهرت در این ویدیو آموزش عاری از هنرهای رزمی مربوط می شود، یک tsuki جلویی یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learn how to do a rear tsuki with a katana in Aikido sword form Ken-Gi two from a 5th degree Aikido black belt and martial arts hall of fame inductee in this free martial arts training video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آموزشی رایگان هنرهای رزمی، نحوه انجام سوکی عقب با کاتانا را در شمشیر آیکیدو کن-گی دو از کمربند مشکی آیکیدو درجه 5 و دانش آموخته سالن مشاهیر هنرهای رزمی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه با یک katana در یک شمشیر آیکیدو دو تن از کمربند سیاه Aikido و تالار هنرهای رزمی را به نام inductee در این ویدیو آموزش هنرهای رزمی معاف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشمول (اسم)
draftee, inductee

کسی که وارد خدمت شده (اسم)
inductee

انگلیسی به انگلیسی

• one who has been drafted into service (military); initiate

پیشنهاد کاربران

A person who has been formally admitted into an organization, group, or position, often as part of a ceremony or process.
✍️معارفه شده ( اسم ) : فردی که به طور رسمی به یک سازمان، گروه یا موقعیت پذیرفته شده است، اغلب به عنوان بخشی از یک مراسم یا فرآیند.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف: Initiate, New member, Novice
👇مثال؛
The new inductees were welcomed with a special ceremony.
He was proud to be an inductee into the Hall of Fame.
The company hosted a luncheon for its latest inductees.

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم duct
📌 این ریشه، معادل "led" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "led" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 reductive: an overly simple explanation that is led away from important details
🔘 inductive: reasoning led by observing data to form general conclusions
🔘 conduct: how one is led to behave or act
🔘 product: something led into existence by creation or manufacturing
🔘 abduct: to be led away against one’s will
🔘 aqueduct: a structure led to carry water across a valley
🔘 byproduct: a secondary outcome led by a main process
🔘 conductivity: the ability to be led by heat, electricity, or sound
🔘 conductor: someone who is led to guide a musical group
🔘 counterproductive: tending to be led in a way that hinders a goal
🔘 deduct: to be led to subtract something
🔘 deductible: something led to be acceptable as a subtraction, often in taxes
🔘 deduction: an amount led to a reduction in the total
🔘 duct: a passage led to carry substances in the body
🔘 ductile: easily led or influenced
🔘 ductility: the property of being led into thin wires or sheets
🔘 induct: to be ceremonially led into a position or office
🔘 inductee: a person led into an organization or group
🔘 induction: the act of being formally led into a role or position
🔘 introduction: the act of being led to begin something new
🔘 misconduct: to be led into bad behavior
🔘 production: the process led to create or produce something
🔘 reduction: the act of being led to decrease or lessen something
🔘 reproduction: the process led to generate offspring
🔘 reproductive: led to produce new life or offspring
🔘 seductive: tending to lead or entice into a desired state

بپرس