inductance

/ˌɪnˈdəktəns//ɪnˈdʌktəns/

معنی: اندوکتانس، ظرفیت القاء مغناطیسی
معانی دیگر: (برق) القا، فراتابی، درانگیزی، ضریب القا، توخت، توختگری، برق اندوکتانس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a circuit or device, such as an induction coil, in which a change in the current generates an electromotive force.

(2) تعریف: the capacity of a circuit to cause induction.

جمله های نمونه

1. Alternatively extra inductance can be added to the secondary circuit, taking care to avoid further mutually inductive couplings.
[ترجمه گوگل]به طور متناوب می توان اندوکتانس اضافی را به مدار ثانویه اضافه کرد تا از کوپلینگ های القایی بیشتر جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، اندوکتانس اضافه می تواند به مدار ثانویه اضافه شود، و توجه داشته باشید که از جفت شدگی inductive بیشتر اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Another consequence of the finite phase winding inductance is that the phase current can not be switched off instantaneously.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از پیامدهای اندوکتانس سیم پیچ فاز محدود این است که جریان فاز را نمی توان فوراً قطع کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه دیگر اندوکتانس سیم پیچ انتقالی فاز محدود این است که جریان فاز را نمی توان به طور آنی خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. SC negative impedance converters and inductance simulation circuits are designed.
[ترجمه گوگل]مبدل‌های امپدانس منفی SC و مدارهای شبیه‌سازی القایی طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]مبدل های ظاهری مقاومت منفی و مدارهای شبیه سازی inductance طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Through analyzing the process, this paper proposed a basic design method of the ignition coil (inductance coil). It also gave some ways for measuring the work-efficiency of the ignition coil.
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل فرآیند، این مقاله یک روش طراحی اولیه سیم پیچ احتراق (کویل القایی) را پیشنهاد کرد همچنین راه‌هایی برای اندازه‌گیری راندمان کار کویل احتراق ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل این فرآیند، این مقاله یک روش طراحی اساسی برای سیم پیچ احتراق (سیم پیچ inductance)پیشنهاد داد همچنین به برخی روش ها برای اندازه گیری کارایی سیم پیچ احتراق پرداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The effective inductance of interconnects and packaging structures in high-speed IC system has essential influence on system electrical performance.
[ترجمه گوگل]اندوکتانس مؤثر اتصالات و ساختارهای بسته بندی در سیستم آی سی پرسرعت تأثیر اساسی بر عملکرد الکتریکی سیستم دارد
[ترجمه ترگمان]مقاومت القایی موثر اتصالات میانی و ساختارهای بسته بندی در سیستم IC با سرعت بالا، تاثیر اساسی بر عملکرد الکتریکی سیستم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Responce of circuits with imperfectly coupled inductance for arbitrary signal is evaluated, an example is given.
[ترجمه گوگل]پاسخ مدارهای با اندوکتانس جفت ناقص برای سیگنال دلخواه ارزیابی شده است، یک مثال داده شده است
[ترجمه ترگمان]Responce مدارها با اندوکتانس کوپل شده به طور ناقص برای سیگنال دل خواه ارزیابی می شود، یک مثال ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A formula to estimate the inductance value of a parallel active power filter on the basis of the fundamental wave is found.
[ترجمه گوگل]فرمولی برای تخمین مقدار اندوکتانس یک فیلتر توان فعال موازی بر اساس موج اساسی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]یک فرمول برای تخمین ارزش inductance یک فیلتر قدرت موازی موازی براساس موج اساسی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principle of eliminating parasitic inductance is firstly analyzed.
[ترجمه گوگل]اصل حذف اندوکتانس انگلی ابتدا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]اصل حذف اندوکتانس پارازیتی ابتدا آنالیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The same mutual inductance, which is also a 2 nd harmonic component of rotor angle.
[ترجمه گوگل]همان اندوکتانس متقابل، که همچنین جزء هارمونیک دوم زاویه روتور است
[ترجمه ترگمان]همان اندوکتانس دو طرفه، که همچنین یک مولفه هارمونیک ۲ و دومین مولفه هارمونیک در زاویه روتور نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Inductance greater than 0. 1? H read at recommended Q meter frequency.
[ترجمه گوگل]اندوکتانس بزرگتر از 0 1؟ H در فرکانس Q متر توصیه شده خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]Inductance بیشتر از ۰ است ۱؟ H در فرکانس توصیه شده به Q خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The influence on decoherence of the mutual inductance coupling between the circuit components is complicated.
[ترجمه گوگل]تأثیر بر ناپیوستگی جفت القایی متقابل بین اجزای مدار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر on متقابل inductance متقابل بین اجزای مدار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of many interesting alternative ways of measuring mutual inductance uses any bridge that measures self inductance together with the following technique.
[ترجمه گوگل]یکی از روش‌های جایگزین جالب برای اندازه‌گیری اندوکتانس متقابل، از هر پلی که خود القایی را با تکنیک زیر اندازه‌گیری می‌کند، استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]یکی از راه های جایگزین جالب برای اندازه گیری سلف متقابل از هر پلی که سلف خود را با تکنیک زیر اندازه گیری می کند استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mosfet Q6 avalanches repetitively and absorbs the energy stored in the leakage inductance of the coil.
[ترجمه گوگل]Mosfet Q6 به طور مکرر بهمن می ریزد و انرژی ذخیره شده در اندوکتانس نشتی سیم پیچ را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]mosfet به صورت مکرر سقوط می کند و انرژی ذخیره شده در اندوکتانس نشتی سیم پیچ را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A lossless transmission line can be regarded as a multiple-section low-pass filter with sectional inductance and capacitance and respectively.
[ترجمه گوگل]یک خط انتقال بدون تلفات را می توان به عنوان یک فیلتر پایین گذر چند بخش با اندوکتانس مقطعی و ظرفیت خازنی و به ترتیب در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]یک خط انتقال بدون انرژی را می توان به عنوان یک فیلتر عرضی چند بخشی با inductance مقطعی و خازن و خازن در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both of these two results indicated that the TLT has an outstanding performance in frequency response if the secondary line inductance and stray capacitance are suitable.
[ترجمه گوگل]هر دوی این دو نتیجه نشان دادند که TLT در صورت مناسب بودن اندوکتانس خط ثانویه و ظرفیت سرگردان، عملکرد فوق‌العاده‌ای در پاسخ فرکانسی دارد
[ترجمه ترگمان]هر دوی این دو نتیجه نشان دادند که اگر اندوکتانس خط دوم و ظرفیت stray مناسب باشند، TLT عملکرد قابل توجهی در پاسخ فرکانسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندوکتانس (اسم)
inductance

ظرفیت القاء مغناطیسی (اسم)
inductance

تخصصی

[شیمی] القا، فراتابی، درانگیزى، ضریب القا، اندوکتانس، توخت، توختگرى
[سینما] القا
[کامپیوتر] القا - خصوصیتی در یک مدار که مخالف هر گونه تغییر جریان موجود بوده، و واحد اندازه گیری آن "Henry" است . - القاء
[برق و الکترونیک] القا کنایی ویژگی یک مدار یا عنصر مداری در مخالفت با هر گونه تغییر جریان، القاکنایی منجر به تاخیر تغییر جریان نسبت به تغییر ولتاژ می شود . واجد آن هانری، میلی هانری و میکروهانری است . - اندوکتانس، القا کنایی، ضریب القا
[مهندسی گاز] ضریب القائی
[زمین شناسی] ظرفیت القای مغناطیسی خاصیتی از یک مدار الکتریکی که بر اساس تغییر جریان در آن مدار یا مدار نزدیک به آن، باعث القای نیروی الکتروموتور در آن می شود.
[ریاضیات] ضریب خودالقائی، خودالقاء، خودالقائی

انگلیسی به انگلیسی

• (electricity) capability of a circuit to generate an electromotive force; inductor, circuit or device in which an electromotive force can be generated

پیشنهاد کاربران

مقاومت القایی
القاوری، القاییدگی یا اَندوکتانس
ضریب خودالقایی
inductance ( فیزیک )
واژه مصوب: القاوری
تعریف: خاصیتی در مدار الکتریکی یا در دو مدار مجاور که به موجب آن تغییر جریان در یک مدار در مدار دیگر یا در خودش نیروی محرک الکتریکی ایجاد می کند

بپرس