1. the students had little inducement to study hard
شاگردان انگیزه ی زیادی نداشتند که سخت درس بخوانند.
2. The higher payments were offered as an inducement.
[ترجمه گوگل]پرداخت های بالاتر به عنوان انگیزه ارائه شد
[ترجمه ترگمان]پرداخت های بالاتر به عنوان یک تشویق پیشنهاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is little inducement for them to work harder.
[ترجمه گوگل]انگیزه کمی برای آنها وجود دارد که بیشتر تلاش کنند
[ترجمه ترگمان]حتی inducement هم هست که بیشتر کار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I gave the beggar some money as an inducement to leave immediately.
[ترجمه گوگل]من به گدا مقداری پول به عنوان انگیزه دادم تا فوراً برود
[ترجمه ترگمان]من به گدایی پول دادم که فورا از اینجا بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He hasn't much inducement to study English.
[ترجمه گوگل]او انگیزه زیادی برای مطالعه زبان انگلیسی ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که او انگلیسی یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They offer every inducement to foreign businesses to invest in their states.
[ترجمه گوگل]آنها هر انگیزه ای را برای کسب و کارهای خارجی برای سرمایه گذاری در ایالت های خود ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر انگیزه را به تجارت های خارجی ارائه می کنند تا در ایالات خود سرمایه گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The prices are the main inducement - everything is much cheaper here than at the mall.
[ترجمه گوگل]قیمت ها انگیزه اصلی هستند - همه چیز در اینجا بسیار ارزان تر از بازار است
[ترجمه ترگمان]قیمت ها انگیزه اصلی هستند - همه چیز در اینجا بسیار ارزان تر از مرکز خرید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The government want to use this as an inducement for developing countries to open up their markets.
[ترجمه گوگل]دولت می خواهد از این به عنوان انگیزه ای برای کشورهای در حال توسعه برای باز کردن بازارهای خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]دولت می خواهد از این به عنوان مشوقی برای کشورهای در حال توسعه برای گشودن بازارهای خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Similarly, promotion continued as a further inducement for some.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، ارتقاء به عنوان یک انگیزه بیشتر برای برخی ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، ترفیع به عنوان انگیزه بیشتر برای برخی ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The inducement to give is greater, but by the same token there is a cost to the Exchequer in lost revenue.
[ترجمه گوگل]انگیزه برای دادن بیشتر است، اما به همین ترتیب، هزینه ای برای خزانه در درآمد از دست رفته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]انگیزه دادن بیشتر است، اما در همین راستا، یک هزینه برای Exchequer در درآمد از دست رفته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In other words, the initial credit inducement may become accepted as the norm, thus shunting all cash inflows forwards.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، انگیزه اعتباری اولیه ممکن است به عنوان یک هنجار پذیرفته شود، در نتیجه تمام جریانهای نقدی ورودی به جلو باز میگردد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تشویق اعتبار اولیه ممکن است به عنوان یک هنجار پذیرفته شود، بنابراین جریان نقدینگی را به سمت جلو هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A considerable inducement was offered, but the refusal rate was high.
[ترجمه گوگل]مشوق قابل توجهی ارائه شد، اما میزان امتناع بالا بود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد قابل توجهی به او پیشنهاد شده بود، اما نرخ جواب منفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Result: an almost irresistibly seductive inducement to work harder and more efficiently.
[ترجمه گوگل]نتیجه: یک انگیزه اغوا کننده تقریبا غیرقابل مقاومت برای کار سخت تر و کارآمدتر
[ترجمه ترگمان]نتیجه: یک انگیزه بسیار اغوا کننده که تلاش می کند سخت تر و موثرتر عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The mechanism and inducement of plant inducible resistance induced by the beet armyworm were introduced.
[ترجمه گوگل]مکانیسم و القای مقاومت القایی گیاهی ناشی از کرم ارتشی چغندر معرفی شد
[ترجمه ترگمان]مکانیسم و تشویق مقاومت inducible گیاه ناشی از چغندر قند، معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Love is a high inducement for the individual to ripen.
[ترجمه گوگل]عشق انگیزه بالایی برای رسیدن فرد است
[ترجمه ترگمان]عشق انگیزه بالایی برای رسیدن فرد به آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید