indolence

/ˈɪndələns//ˈɪndələns/

معنی: سستی، رخوت، تنبلی، راحت طلبی، تن اسایی
معانی دیگر: فرویش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the tendency to avoid exertion or effort; laziness.

- The two spoiled women loved to complain about the so-called indolence of their hired help.
[ترجمه گوگل] این دو زن لوس دوست داشتند از به اصطلاح بیکاری کمک های استخدام شده خود شکایت کنند
[ترجمه ترگمان] آن دو زن لوس و فاسد دوست داشتند از آن به اصطلاح تنبلی که به اصطلاح اجیر شده بودند شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She enjoyed complete indolence during the first weeks of summer vacation.
[ترجمه گوگل] او در هفته های اول تعطیلات تابستانی از بی حالی کامل لذت می برد
[ترجمه ترگمان] در نخستین هفته های تعطیلات تابستان از تنبلی کامل برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. To an active mind, indolence is more painful than labor. Edward Gibbon
[ترجمه گوگل]برای یک ذهن فعال، بی حالی دردناک تر از زایمان است ادوارد گیبون
[ترجمه ترگمان]تنبلی در ذهن فعال، indolence از نیروی کار است ادوارد گیبن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Indolence is a kind of poverty. Diligence is a kind of wealth. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]کسالت نوعی فقر است کوشش نوعی ثروت است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]Indolence نوعی از فقر است Diligence نوعی ثروت است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The culprit is not, on the whole, inefficiency, indolence or excessive private work by hospital consultants.
[ترجمه گوگل]مقصر در مجموع ناکارآمدی، سستی یا کار خصوصی بیش از حد مشاوران بیمارستان نیست
[ترجمه ترگمان]این مجرم به طور کلی ناکارآمدی، کاهلی یا کار خصوصی بیش از حد توسط مشاوران بیمارستان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Laziness never conquers difficulties and problems. Indolence often produces failure and misery. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]تنبلی هرگز بر مشکلات و مشکلات غلبه نمی کند سستی اغلب باعث شکست و بدبختی می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]Laziness هرگز مشکلات و مشکلات را conquers نمی کند Indolence اغلب شکست و بدبختی را تولید می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Silliness, ignorance and indolence are very costly!
[ترجمه گوگل]حماقت، نادانی و بی حوصلگی بسیار گران است!
[ترجمه ترگمان]تنبلی، جهالت و تنبلی، بسیار گزاف است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does indolence of head work rest painful with what medicine?
[ترجمه گوگل]آیا بی حالی سر کار با چه دارویی دردناک است؟
[ترجمه ترگمان]تنبلی و تنبلی در امور پزشکی با چه دردی درد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through indolence the rafters sag, and through slackness the house leaks.
[ترجمه گوگل]در اثر بی حوصلگی، تیرها آویزان می شوند، و در اثر سستی، خانه چکه می کند
[ترجمه ترگمان]از طریق تنبلی، شیب سقف ها افت می کند و از طریق غفلت از سوراخ، خانه چکه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How does natant glasses take meeting indolence?
[ترجمه گوگل]چگونه عینک ناتانت تنبلی را تحمل می کند؟
[ترجمه ترگمان]این عینک چگونه به تنبلی برخورد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thomson, James. The Castle of Indolence ( 1748 ). Edited by James Sambrook. Oxford: Clarendon, 198
[ترجمه گوگل]تامسون، جیمز قلعه دلتنگی (1748) ویرایش شده توسط جیمز سامبروک آکسفورد: کلرندون، 198
[ترجمه ترگمان]تامسون، جیمز قلعه of (۱۷۴۸) ویرایش شده توسط جیمز Sambrook آکسفورد: کلرندن، ۱۹۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was noted for his indolence.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بی حوصلگی اش مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به خاطر تنبلی او به این نکته توجه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After a sudden burst of activity, the team lapsed back into indolence.
[ترجمه گوگل]پس از یک انفجار ناگهانی از فعالیت، تیم به بی حالی بازگشت
[ترجمه ترگمان]پس از یک حمله ناگهانی، بازیکنان به کاهلی و کاهلی برگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have to tell the right hon. Gentleman that indolence, sloth and complacency are not enough.
[ترجمه گوگل]باید به جناب درست بگم آقا که بی حوصلگی و تنبلی و از خود راضی بودن کافی نیست
[ترجمه ترگمان]باید به اون راست بگم، عزیزم توجه داشته باشید که تنبلی، تنبلی، تنبلی و complacency کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It horrified her to hear her own voice screaming at her husband for his indolence but she could not help herself.
[ترجمه گوگل]شنیدن صدای خودش که به خاطر بی حوصلگی شوهرش فریاد می زد، او را وحشتناک کرد، اما او نتوانست جلوی خودش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]از این که صدای خودش را به خاطر تنبلی و کاهلی خود می شنید، به وحشت می افتاد، اما نمی توانست به خودش کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What thing is the demulcent stick that uses after the operation? Why to use with respect to indolence? What principle?
[ترجمه گوگل]چوب نرم کننده که بعد از عمل استفاده می شود چیست؟ چرا باید با توجه به تنبلی استفاده کرد؟ چه اصلي؟
[ترجمه ترگمان]عصای demulcent که بعد از عملیات از آن استفاده می کند چیست؟ چرا باید با توجه به تنبلی از آن استفاده کرد؟ کدام اصل؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

رخوت (اسم)
indolence, acedia, lethargy, paralysis, lassitude, laxation

تنبلی (اسم)
indolence, laches, inaction, sloth

راحت طلبی (اسم)
indolence

تن اسایی (اسم)
indolence, lounge, leisure, self-complacency

انگلیسی به انگلیسی

• laziness, slothfulness, inactivity
indolence is laziness; a formal word.

پیشنهاد کاربران

راحت طلبی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : indolence
✅️ صفت ( adjective ) : indolent
✅️ قید ( adverb ) : indolently

بپرس