اسم ( noun )
• (1) تعریف: lack of judgment, prudence, or restraint, esp. in regard to the rights or feelings of other people.
• متضاد: discretion
• متضاد: discretion
- I'd advise you not to discuss your private matters with him, as he has a reputation for indiscretion.
[ترجمه گوگل] من به شما توصیه می کنم که مسائل خصوصی خود را با او در میان نگذارید، زیرا او به بی احتیاطی شهرت دارد
[ترجمه ترگمان] به شما توصیه می کنم که درباره مسائل خصوصی خود با او بحث نکنید، همان طور که شهرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به شما توصیه می کنم که درباره مسائل خصوصی خود با او بحث نکنید، همان طور که شهرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an act or remark characterized by lack of judgment, prudence, or restraint.
- Her revelation of her daughter's secret was an indiscretion that she later regretted deeply.
[ترجمه گوگل] افشای راز دخترش توسط او یک بی احتیاطی بود که بعداً از آن پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] کشف اسرار او از راز دختر، یک بی احتیاطی بود که بعدا پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشف اسرار او از راز دختر، یک بی احتیاطی بود که بعدا پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an act considered immoral or improper by society and yet often excused or considered trivial.
- His wife had forgiven him for his earlier indiscretions, but this most recent affair threatened to end their marriage.
[ترجمه گوگل] همسرش او را به خاطر بی احتیاطی های قبلی اش بخشیده بود، اما این رابطه اخیر تهدیدی برای پایان دادن به ازدواج آنها بود
[ترجمه ترگمان] همسرش او را به خاطر indiscretions او بخشیده بود، اما این کار اخیر باعث شده بود که ازدواج آن ها پایان پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همسرش او را به خاطر indiscretions او بخشیده بود، اما این کار اخیر باعث شده بود که ازدواج آن ها پایان پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His pocketing of these small sums seemed like minor indiscretions to him, but he was fired nonetheless.
[ترجمه گوگل] به جیب زدن او از این مبالغ ناچیز برای او مانند یک بی احتیاطی جزئی به نظر می رسید، اما با این وجود اخراج شد
[ترجمه ترگمان] جیب این مبالغ کوچک به نظر او مد افتاده بود، اما با این وجود اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جیب این مبالغ کوچک به نظر او مد افتاده بود، اما با این وجود اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید