indiscretion

/ˌɪndəˈskreʃn̩//ˌɪndɪˈskreʃn̩/

معنی: بی خردی، بی ملاحظگی، بی احتیاطی، بی عقلی
معانی دیگر: بی مبالاتی، نادوراندیشی، بی زینشی، ناهوشکاری، بدداوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: lack of judgment, prudence, or restraint, esp. in regard to the rights or feelings of other people.
متضاد: discretion

- I'd advise you not to discuss your private matters with him, as he has a reputation for indiscretion.
[ترجمه گوگل] من به شما توصیه می کنم که مسائل خصوصی خود را با او در میان نگذارید، زیرا او به بی احتیاطی شهرت دارد
[ترجمه ترگمان] به شما توصیه می کنم که درباره مسائل خصوصی خود با او بحث نکنید، همان طور که شهرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act or remark characterized by lack of judgment, prudence, or restraint.

- Her revelation of her daughter's secret was an indiscretion that she later regretted deeply.
[ترجمه گوگل] افشای راز دخترش توسط او یک بی احتیاطی بود که بعداً از آن پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] کشف اسرار او از راز دختر، یک بی احتیاطی بود که بعدا پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an act considered immoral or improper by society and yet often excused or considered trivial.

- His wife had forgiven him for his earlier indiscretions, but this most recent affair threatened to end their marriage.
[ترجمه گوگل] همسرش او را به خاطر بی احتیاطی های قبلی اش بخشیده بود، اما این رابطه اخیر تهدیدی برای پایان دادن به ازدواج آنها بود
[ترجمه ترگمان] همسرش او را به خاطر indiscretions او بخشیده بود، اما این کار اخیر باعث شده بود که ازدواج آن ها پایان پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His pocketing of these small sums seemed like minor indiscretions to him, but he was fired nonetheless.
[ترجمه گوگل] به جیب زدن او از این مبالغ ناچیز برای او مانند یک بی احتیاطی جزئی به نظر می رسید، اما با این وجود اخراج شد
[ترجمه ترگمان] جیب این مبالغ کوچک به نظر او مد افتاده بود، اما با این وجود اخراج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He had committed a minor sexual indiscretion.
[ترجمه گوگل]او یک بی احتیاطی جنسی جزئی مرتکب شده بود
[ترجمه ترگمان]او مرتکب یک بی احتیاطی کوچک جنسی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jones was censured for indiscretion in leaking a secret report to the press.
[ترجمه گوگل]جونز به دلیل بی احتیاطی در افشای یک گزارش محرمانه به مطبوعات محکوم شد
[ترجمه ترگمان]از این رو جونز از افشای افشای یک گزارش محرمانه به مطبوعات به ستوه آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Occasionally they paid for their indiscretion with their lives.
[ترجمه گوگل]گهگاهی تاوان بی احتیاطی خود را با جان خود پرداختند
[ترجمه ترگمان]گهگاه به خاطر indiscretion خود با زندگی شان می پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I instantly regretted my indiscretion and asked her to keep the news to herself.
[ترجمه گوگل]من فوراً از بی احتیاطی خود پشیمان شدم و از او خواستم که این خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه ترگمان]فورا از بی احتیاطی خود پشیمان شدم و از او خواستم خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had never forgiven her for reporting his indiscretion in front of his friends.
[ترجمه گوگل]او هرگز او را به خاطر گزارش بی‌احتیاطی خود در مقابل دوستانش نبخشیده بود
[ترجمه ترگمان]هرگز او را برای گزارش indiscretion در مقابل دوستانش نبخشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's well-known for his natural propensity for indiscretion.
[ترجمه گوگل]او به دلیل تمایل طبیعی خود به بی احتیاطی مشهور است
[ترجمه ترگمان]او از تمایل طبیعی خود به کنجکاوی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I instantly regret my indiscretion and beg him to keep the news to himself.
[ترجمه گوگل]من فوراً از بی احتیاطی خود پشیمان می شوم و از او التماس می کنم که این خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه ترگمان]من فورا از indiscretion خود پشیمان می شوم و از او خواهش می کنم که این خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Bush's indiscretion had become a vehicle for attacking the Democratic presidential nominee.
[ترجمه گوگل]بی احتیاطی آقای بوش به وسیله ای برای حمله به نامزد دموکرات ریاست جمهوری تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]indiscretion آقای بوش وسیله ای برای حمله به نامزد ریاست جمهوری حزب دموکرات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After all, indiscretion is only the flowering of desperation.
[ترجمه گوگل]از این گذشته، بی احتیاطی فقط شکوفایی ناامیدی است
[ترجمه ترگمان]بعد از همه این ها، بی احتیاطی فقط پر از ناامیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are not talking youthful indiscretion here.
[ترجمه گوگل]ما در اینجا از بی احتیاطی جوانی صحبت نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد با هم حرف نمی زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But in 1749 he committed a greater indiscretion when he left Cambridge for London, to live on his wits.
[ترجمه گوگل]اما در سال 1749 هنگامی که کمبریج را به مقصد لندن ترک کرد تا با عقل خود زندگی کند، بی احتیاطی بیشتری مرتکب شد
[ترجمه ترگمان]ولی در سال ۱۷۴۹ پس از ترک دانشگاه کیمبریج در لندن، به خاطر سپرد که با عقل و درایت خود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A story of indiscretion and retribution set in windswept Cornwall.
[ترجمه گوگل]داستان بی احتیاطی و انتقام در کورنوال بادگیر اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]یک داستان of و مجازات در کورنوال را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Casually at first, fishing for indiscretion.
[ترجمه گوگل]در ابتدا به طور اتفاقی، ماهیگیری برای بی احتیاطی
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، به خاطر کنجکاوی، به صید ماهی گیری پرداختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had never forgiven her for reporting his indiscretion in front of her husband.
[ترجمه گوگل]او هرگز او را به خاطر گزارش بی‌احتیاطی خود در برابر شوهرش نبخشیده بود
[ترجمه ترگمان]هرگز او را برای گزارش indiscretion در مقابل شوهرش نبخشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I warned him against indiscretion in his conversation [ in choosing his friends ].
[ترجمه گوگل]من او را از بی احتیاطی در گفتگو [در انتخاب دوستانش] برحذر داشتم
[ترجمه ترگمان]من به او هشدار داده بودم که در گفتگوی خود با او شوخی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی خردی (اسم)
folly, fatuity, indiscretion, unreason

بی ملاحظگی (اسم)
incaution, inadvertence, flippancy, inadvertency, indiscretion

بی احتیاطی (اسم)
incaution, improvidence, indiscretion, imprudence

بی عقلی (اسم)
indiscretion

انگلیسی به انگلیسی

• lack of caution; lack of circumspection; lack of prudence; tactlessness; unwise or heedless action
indiscretion is behaviour that is unacceptable by being incautious, tactless, or by revealing secrets.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
His indiscretion led to the downfall of his career.
In a discussion about personal boundaries, a person might say, “It’s important to avoid indiscretions that can harm relationships. ”
A person reflecting on a regrettable action might say, “I deeply regret my indiscretion and the pain it caused. ”
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : indiscretion
✅️ صفت ( adjective ) : indiscreet
✅️ قید ( adverb ) : indiscreetly
بی ملاحظگی
Add to that, her blabbing about my financial indiscretions
Crimes and Misdemeanors 1989🎥

بپرس