indiscreet

/ˌɪndəˈskriːt//ˌɪndɪˈskriːt/

معنی: بی احتیاط، بی ملاحظه، فاقد حس تشخیص، بی تمیز
معانی دیگر: غیرمحتاط، نادوراندیش، ناهوشکار، بی مبالات

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: indiscreetly (adv.), indiscreetness (n.)
• : تعریف: lacking judgment, prudence, or restraint, esp. in regard to the rights or feelings of other people.
متضاد: discreet
مشابه: imprudent, tactless

جمله های نمونه

1. indiscreet behavior
رفتار دور از حزم

2. he was indiscreet and asked intimate questions
او بی ملاحظه بود و پرسش های خودمانی می کرد.

3. An indiscreet remark triggered off a long and costly strike.
[ترجمه گوگل]یک اظهارنظر غیرمنتظره باعث یک اعتصاب طولانی و پرهزینه شد
[ترجمه ترگمان]یک نظر عاری از احتیاط یک ضربه طولانی و طولانی را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In an indiscreet moment, the president let his genuine opinions be known.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در یک لحظه نامحسوس نظرات واقعی خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]در لحظه ای بی احتیاطی، رئیس جمهور اجازه داد تا نظرات صادقانه او را بدانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't tell her any secrets; she's so indiscreet.
[ترجمه گوگل]هیچ رازی را به او نگویید او خیلی بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان]هیچ رازی به او نگو؛ او خیلی نسنجیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We've been too indiscreet, to say the least.
[ترجمه گوگل]حداقل بگویم ما بیش از حد بی احتیاط بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما بیش از حد بی احتیاط بودیم که بگوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How could he be so indiscreet?
[ترجمه گوگل]چطور میتونه اینقدر بی احتیاط باشه؟
[ترجمه ترگمان]چطور اون اینقدر بی پروا بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was indiscreet of him to disclose that information.
[ترجمه گوگل]افشای این اطلاعات از جانب او بی احتیاطی بود
[ترجمه ترگمان]بی احتیاطی بود که این اطلاعات را فاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was very indiscreet of Colin to tell them about our plan.
[ترجمه گوگل]کالین خیلی بی احتیاطی بود که درباره نقشه ما به آنها بگوید
[ترجمه ترگمان]خیلی دور از انصاف بود که کالین به آن ها در مورد نقشه ما بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is notoriously indiscreet about his private life.
[ترجمه گوگل]او در مورد زندگی خصوصی خود بسیار بی احتیاط است
[ترجمه ترگمان] اون در مورد زندگی خصوصی اون خیلی بی پروایی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom was utterly indiscreet, and could never keep a secret.
[ترجمه گوگل]تام کاملاً بی احتیاط بود و هرگز نمی توانست رازی را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]تام کاملا بی پروا بود و هیچ وقت نمی توانست رازی را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They have been rather indiscreet about their affair.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد رابطه خود نسبتاً بی احتیاط عمل کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد رابطه شان کمی بی احتیاطی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rosa was embarrassed: it was remarkably indiscreet behaviour with his wife and daughter present.
[ترجمه گوگل]رزا خجالت کشید: این رفتار به طرز قابل ملاحظه ای غیرمعمول با حضور همسر و دخترش بود
[ترجمه ترگمان]رو زا دست پاچه شده بود: رفتار ناشایستی با زن و دخترش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He seems to have been very indiscreet about my happy Christmas'sayings.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او در مورد سخنان مبارک کریسمس من بسیار بی احتیاط بوده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در مورد Christmas کریسمس من خیلی نسنجیده رفتار کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی احتیاط (صفت)
rash, imprudent, improvident, injudicious, indiscreet, incautious, unadvised

بی ملاحظه (صفت)
reckless, thoughtless, inconsiderate, indiscreet, incautious, unconsidered

فاقد حس تشخیص (صفت)
indiscreet

بی تمیز (صفت)
indiscreet

انگلیسی به انگلیسی

• incautious; uncircumspect; lacking good judgement, imprudent; tactless
if you are indiscreet, you talk about or do things openly when you should keep them secret.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Lacking discretion; careless about revealing secrets 💬 🗣
🔍 مترادف: Tactless
✅ مثال: His indiscreet comments about the company's financial troubles caused a stir among employees.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : indiscretion
✅️ صفت ( adjective ) : indiscreet
✅️ قید ( adverb ) : indiscreetly
دهن لق
صفت شخصی هست که مسایل محرمانه دیگرانو که باید راز بشه همیشه آمادست که فاش کنه. .
کوتاهی
Not that I stole, but I was indiscreet and if they look hard enough, who knows what they'll find
Crimes and Misdemeanors 1989🎥
مداخله گر، فضول باشی

بپرس