indirection

/ɪndəˈrekʃən//ˌɪndɪˈrekʃən/

معنی: بیراهه روی، دغل بازی، غیر مستقیمی
معانی دیگر: گول زنی، حقه بازی، تقلب، نادرستی، ناراستی، (روش یا مسیر یا عمل) غیرمستقیم، نافرارونی، ناخدنگ، ناراستا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an indirect or roundabout act, remark, procedure, or the like.
مشابه: circumlocution

(2) تعریف: lack of honesty; crookedness; deviousness.

جمله های نمونه

1. There is limited opportunity for mapping and indirection between user views and storage structures.
[ترجمه گوگل]فرصت محدودی برای نقشه برداری و غیر جهت بین دیدگاه های کاربر و ساختارهای ذخیره سازی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرصت محدود برای نقشه برداری و ارتباط بین نمای کاربری و ساختارهای ذخیره سازی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper describes the Indirection of log facies analysis and the log an - alysis for facies indices.
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیل غیرمستقیم رخساره های لگاریتم و تجزیه و تحلیل لاگ برای شاخص های رخساره را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله the آنالیز رخساره های log و the را برای indices facies توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Invalid number of indirections. For default parameter handling, one indirection is required for the replacement method.
[ترجمه گوگل]تعداد غیرمعتبر است برای مدیریت پارامترهای پیش فرض، یک جهت غیر مستقیم برای روش جایگزینی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تعداد Invalid نامعتبر است برای جابجایی پارامتر پیش فرض، یک indirection برای روش جایگزین مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The intermediary creates an indirection between the other components.
[ترجمه گوگل]واسطه بین اجزای دیگر یک جهت غیر مستقیم ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]واسطه بین اجزای دیگر یک indirection ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the point detectors have indirection; sensitive part must be at the centre - line of the vessel.
[ترجمه گوگل]تمام آشکارسازهای نقطه دارای جهت غیر مستقیم هستند قسمت حساس باید در مرکز - خط کشتی باشد
[ترجمه ترگمان]تمامی ردیاب های نقطه ای indirection هستند؛ بخش حساس باید در خط مرکزی کشتی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The indirection, which is based on "advanced compilation techniques (like abstract bytecode)" results in one master class and several anonymous, JIT enabled support classes.
[ترجمه گوگل]غیر مستقیم، که بر اساس "تکنیک های پیشرفته کامپایل (مانند بایت کد انتزاعی)" است، منجر به یک کلاس اصلی و چندین کلاس پشتیبانی ناشناس با قابلیت JIT می شود
[ترجمه ترگمان]The که مبتنی بر \"تکنیک های گردآوری پیشرفته\" (مانند بایت کد))\" منجر به یک کلاس اصلی و چندین کلاس پشتیبانی شد، JIT می تواند کلاس های پشتیبانی را فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Provides a level of indirection between consumers of the assembly and the assembly's implementation details.
[ترجمه گوگل]سطحی از غیرمستقیم بین مصرف کنندگان مجموعه و جزئیات اجرای مجموعه را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک سطح بین مصرف کنندگان مونتاژ و جزئیات اجرای مونتاژ را در اختیار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The caller can unwrap the object from the indirection through this interface.
[ترجمه گوگل]تماس گیرنده می تواند از طریق این رابط، شی را از مسیر غیرمستقیم باز کند
[ترجمه ترگمان]تماس گیرنده می تواند شی را از طریق این رابط باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These adjectives mean disposed to or marked by indirection or deviousness in the gaining an end.
[ترجمه گوگل]این صفت ها به معنای تمایل یا مشخص شدن غیرمستقیم یا فریبکاری در به دست آوردن هدف هستند
[ترجمه ترگمان]این صفات از روی عمد یا روی عمد و یا روی عمد آن را در دست خود قرار داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or is it an unnecessary level of indirection?
[ترجمه گوگل]یا سطح غیرضروری غیرضروری است؟
[ترجمه ترگمان]یا این یک سطح غیر ضروری از indirection است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This use of hostingRedirector is called simple indirection.
[ترجمه گوگل]این استفاده از hostingRedirector را indirection ساده می نامند
[ترجمه ترگمان]این استفاده از hostingRedirector به نام indirection ساده نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tried to find out by indirection.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به طور غیرمستقیم بفهمد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد رد و بدل راه خود را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Politics is marginal, but literature moves along by indirection.
[ترجمه گوگل]سیاست حاشیه‌ای است، اما ادبیات غیرمستقیم حرکت می‌کند
[ترجمه ترگمان]سیاست حاشیه ای است، اما ادبیات با indirection حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The two functions represent a layer of indirection which is necessary to support classes that are not Copy Constructible by default.
[ترجمه گوگل]این دو تابع یک لایه غیرمستقیم را نشان می دهند که برای پشتیبانی از کلاس هایی که به طور پیش فرض Copy Constructible نیستند، ضروری است
[ترجمه ترگمان]این دو تابع، یک لایه از indirection را نشان می دهند که برای حمایت از کلاس هایی که به طور پیش فرض کپی نمی شوند، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dereference operator is also known as the indirection operator.
[ترجمه گوگل]عملگر reference به عنوان عملگر غیرمستقیم نیز شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]عملگر dereference نیز به عنوان اپراتور indirection شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیراهه روی (اسم)
indirection

دغل بازی (اسم)
malversation, indirection

غیر مستقیمی (اسم)
indirection

انگلیسی به انگلیسی

• indirect course, circuitous route, roundabout method; lack of direction; dishonesty, deceitfulness

پیشنهاد کاربران

بپرس