1. acid indigestion
سو هاضمه ی اسیدی،ترش کردن
2. A food that is too fatty may cause indigestion.
[ترجمه گوگل]غذای خیلی چرب ممکن است باعث سوء هاضمه شود
[ترجمه ترگمان]غذایی که بیش از حد چرب است ممکن است موجب سو هاضمه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do you suffer from indigestion after you have eaten?
[ترجمه گوگل]آیا بعد از خوردن غذا از سوء هاضمه رنج می برید؟
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه غذا خوردی سو هاضمه داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was prone to indigestion after rich restaurant meals.
[ترجمه گوگل]او پس از وعده های غذایی غنی در رستوران مستعد سوء هاضمه بود
[ترجمه ترگمان]او پس از غذاهای رستوران های ثروتمند مستعد سو هاضمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Rich food always gives me indigestion.
[ترجمه گوگل]غذای غنی همیشه به من سوء هاضمه می دهد
[ترجمه ترگمان]غذاهای چرب همیشه به من سو هاضمه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The boy had indigestion,and he regurgitated all his food.
[ترجمه گوگل]پسرک دچار سوء هاضمه بود و تمام غذایش را پس گرفت
[ترجمه ترگمان]اون پسر دچار سو هاضمه شده و اون همه غذا رو از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He suffered from indigestion and bloating.
[ترجمه گوگل]او از سوء هاضمه و نفخ رنج می برد
[ترجمه ترگمان]از سو هاضمه و نفخ شکم رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't bolt your food you'll get indigestion!
[ترجمه گوگل]غذای خود را پیچ و تاب نکنید، دچار سوء هاضمه می شوید!
[ترجمه ترگمان]غذایت را قطع نکن، سو هاضمه می گیری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Indigestion can be brought on by a surfeit of rich food.
[ترجمه گوگل]سوء هاضمه می تواند با مصرف زیاد غذای غنی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]Indigestion را می توان با بیش از حد مواد غذایی غنی به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You'll give yourself indigestion if you swallow your dinner so quickly.
[ترجمه گوگل]اگر شام خود را به این سرعت قورت دهید، دچار سوء هاضمه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر به این سرعت dinner را قورت بدهید، سو هاضمه خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Spicy food always gives me indigestion.
[ترجمه گوگل]غذاهای تند همیشه باعث سوء هاضمه می شوند
[ترجمه ترگمان]غذای ادویه دار همیشه به من سو هاضمه میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You're bound to get indigestion if you guzzle like that!
[ترجمه گوگل]اگر اینطور نوش جان کنید حتما دچار سوء هاضمه خواهید شد!
[ترجمه ترگمان]اگر این را بخورید، سو هاضمه بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No time for insomnia, backaches, headaches, indigestion or general lethargy.
[ترجمه گوگل]زمانی برای بی خوابی، کمردرد، سردرد، سوء هاضمه یا بی حالی عمومی نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ زمانی برای بیخوابی، backaches، سردرد، سوهاضمه یا رخوت عمومی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He suffered from bouts of indigestion.
[ترجمه گوگل]او از حملات سوء هاضمه رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از کش مکش of رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Now we get rocks when we have indigestion or a sprained wrist.
[ترجمه گوگل]حالا وقتی دچار سوء هاضمه یا رگ به رگ شدن مچ می شویم سنگ می گیریم
[ترجمه ترگمان]حالا که دچار سو هاضمه یا مچ رگ به رگ شده، سنگ به دست می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید