indigestible

/ˌɪndɪˈdʒəstəbl̩//ˌɪndɪˈdʒəstəbl̩/

معنی: بد گوار، غیر قابل هضم
معانی دیگر: گوارش ناپذیر، ناگواردنی، ناگوارا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: indigestibly (adv.), indigestibility (n.), indigestibleness (n.)
• : تعریف: impossible or not easy to digest or absorb.

جمله های نمونه

1. Blacks have always been the indigestible mass.
[ترجمه گوگل]سیاه پوستان همیشه توده غیرقابل هضم بوده اند
[ترجمه ترگمان]سیاهان همیشه این توده غیرقابل هضم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The indigestible food set heavily on my stomach.
[ترجمه گوگل]غذای غیرقابل هضم به شدت روی شکمم نشست
[ترجمه ترگمان]این غذای غیرقابل هضم روی معده ام سنگینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The statistics are virtually indigestible presented in this form.
[ترجمه گوگل]آمارها در این فرم تقریباً غیرقابل هضم هستند
[ترجمه ترگمان]آمار در این شکل قابل indigestible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certain types or parts of complex carbohydrates are indigestible: they form the fibre which adds bulk to food.
[ترجمه گوگل]انواع یا بخش‌های خاصی از کربوهیدرات‌های پیچیده غیرقابل هضم هستند: آنها فیبری را تشکیل می‌دهند که حجم غذا را افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]انواع خاصی از parts پیچیده غیرقابل هضم هستند: آن ها فیبر را تشکیل می دهند که فله را به غذا اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But it is buried in the indigestible and clumsy structure of Greig's play.
[ترجمه گوگل]اما در ساختار غیر قابل هضم و ناشیانه نمایشنامه گریگ مدفون شده است
[ترجمه ترگمان]اما در the قابل indigestible و clumsy بازی گریگ از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By this process we reduce an indigestible amount of data into meaningful lumps.
[ترجمه گوگل]با این فرآیند مقدار غیرقابل هضم داده را به توده های معنی دار تبدیل می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند مقدار قابل indigestible از داده را به تکه های معنی دار کاهش می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And then, as if that wasn't indigestible enough, the conversation turned to the subject of advertising.
[ترجمه گوگل]و بعد، انگار که به اندازه کافی غیرقابل هضم نبود، گفتگو به موضوع تبلیغات تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]و بعد، انگار غیرقابل هضم نبود، مکالمه به موضوع تبلیغات تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fried food is very indigestible.
[ترجمه گوگل]غذای سرخ شده بسیار غیر قابل هضم است
[ترجمه ترگمان]غذای سرخ شده خیلی قابل indigestible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fried onions can be indigestible.
[ترجمه گوگل]پیاز سرخ شده می تواند غیر قابل هضم باشد
[ترجمه ترگمان]پیاز سرخ شده میتونه غیرقابل هضم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It may be a rather indigestible meal for some, but the performances that Gray elicits are irreproachable.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای برخی غذای نسبتاً غیرقابل هضم باشد، اما اجراهایی که گری از آن‌ها بیرون می‌آورد غیر قابل ملامت است
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک وعده غیرقابل هضم برای برخی باشد، اما آثاری که Gray استخراج می کند غیرقابل ملامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There must be no indigestible row this evening.
[ترجمه گوگل]این غروب نباید ردیف غیرقابل هضم وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این row غیرقابل هضم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beans can be rather indigestible.
[ترجمه گوگل]لوبیا می تواند نسبتاً غیر قابل هضم باشد
[ترجمه ترگمان]حبوبات به شدت قابل indigestible هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gastric clearance of indigestible markers was significantly slower in patients with than in those without cardiovascular autonomic neuropathy.
[ترجمه گوگل]ترخیص کالا از گمرک معده نشانگرهای غیرقابل هضم در بیماران مبتلا به نوروپاتی اتونوم قلبی عروقی به طور قابل توجهی کندتر بود
[ترجمه ترگمان]پاک سازی Gastric از مارکرهای indigestible در بیماران به طور قابل توجهی نسبت به افراد مبتلا به ناخوشی قلبی عروقی، کندتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He found the cold and hard food indigestible.
[ترجمه گوگل]او غذای سرد و سفت را غیرقابل هضم یافت
[ترجمه ترگمان]او آب سرد و سخت را غیرقابل هضم یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Low caloric polydextrose also called indigestible dextrin, was a kind of water - solvable dietary fiber product.
[ترجمه گوگل]پلی دکستروز کم کالری که به آن دکسترین غیر قابل هضم نیز می گویند، نوعی محصول فیبر رژیمی قابل حل در آب بود
[ترجمه ترگمان]polydextrose کم کالری نیز indigestible dextrin نامیده شد که نوعی از محصول رژیم غذایی قابل حل در آب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بد گوار (صفت)
dyspeptic, indigestible

غیر قابل هضم (صفت)
indigestible

انگلیسی به انگلیسی

• not digestible, not easily digested, difficult to digest
food that is indigestible cannot be digested easily.

پیشنهاد کاربران

بپرس