1. bill of indictment
ادعا نامه،اتهام نامه
2. They quashed the indictment against the manager.
 [ترجمه گوگل]آنها کیفرخواست علیه مدیر را ابطال کردند 
[ترجمه ترگمان]آن ها اتهامات علیه مدیر را سرکوب کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Two men were named in the indictment.
 [ترجمه گوگل]دو مرد در کیفرخواست نام برده شدند 
[ترجمه ترگمان]دو مرد در این کیفرخواست اعلام شدند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. It's a sad indictment of society that policemen are regarded as easy targets by thugs.
 [ترجمه گوگل]این یک کیفرخواست غم انگیز برای جامعه است که پلیس ها به عنوان اهداف آسان توسط اراذل و اوباش در نظر گرفته می شوند 
[ترجمه ترگمان]این یک کیفرخواست غم انگیز از جامعه است که افراد پلیس به عنوان اهداف آسانی از سوی اراذل و اوباش مورد توجه قرار می گیرند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Her speech was a scathing indictment of the government's record on crime.
 [ترجمه گوگل]سخنرانی او کیفرخواست کوبنده ای از سوابق دولت در مورد جنایت بود 
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی یک ادعانامه شدید از سابقه دولت در رابطه با جرم بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. She was convicted on an indictment for conspiracy.
 [ترجمه گوگل]او بر اساس کیفرخواست برای توطئه محکوم شد 
[ترجمه ترگمان]او به اتهام توطئه محکوم شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Her report is expected to deliver a damning indictment of education standards.
 [ترجمه گوگل]انتظار میرود که گزارش او یک کیفرخواست اهانت آمیز در مورد استانداردهای آموزشی ارائه کند 
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که گزارش او مجازات damning از استانداردهای آموزشی ارائه دهد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. The rise in delinquency is an indictment of our society and its values.
 [ترجمه گوگل]افزایش بزهکاری متهم به جامعه ما و ارزش های آن است 
[ترجمه ترگمان]افزایش بزهکاری یک کیفرخواست از جامعه و ارزش های آن است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. He handed up the indictment to the supreme court.
 [ترجمه گوگل]او کیفرخواست را به دیوان عالی کشور تحویل داد 
[ترجمه ترگمان]او کیفرخواست را به دادگاه عالی تسلیم کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. This led to his indictment on allegations of conspiracy.
 [ترجمه گوگل]این امر منجر به کیفرخواست وی به اتهام توطئه شد 
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به کیفرخواست وی در مورد اتهام توطئه شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. This seems to me to be a damning indictment of education policy.
 [ترجمه گوگل]به نظر من این یک کیفرخواست اهانت آمیز برای سیاست آموزشی است 
[ترجمه ترگمان]این به نظر من کیفرخواست از سیاست تحصیل است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The novel is a searing indictment of urban poverty.
 [ترجمه گوگل]این رمان یک کیفرخواست شدید از فقر شهری است 
[ترجمه ترگمان]این رمان ادعانامه ای علیه فقر شهری است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The charges on the indictment include murder and attempted murder.
 [ترجمه گوگل]اتهامات این کیفرخواست شامل قتل و سوء قصد به قتل است 
[ترجمه ترگمان]اتهامات وارده به کیفرخواست شامل قتل و تلاش برای قتل است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The poverty in our cities is a damning indictment of modern society.
 [ترجمه گوگل]فقر در شهرهای ما یک کیفرخواست لعنتی برای جامعه مدرن است 
[ترجمه ترگمان]فقر در شهرهای ما کیفر damning جامعه مدرن است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. They issued an indictment against them.
 [ترجمه گوگل]علیه آنها کیفرخواست صادر کردند 
[ترجمه ترگمان]آن ها کیفرخواست علیه آن ها صادر کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید