1. Robbery is an indictable offence.
[ترجمه گوگل]سرقت جرمی است که قابل مجازات است
[ترجمه ترگمان]دزدی، اهانت indictable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That murder is indictable under our laws, just like that murder on the cruise ship, Achille Lauro.
[ترجمه گوگل]این قتل طبق قوانین ما قابل مجازات است، درست مانند قتل در کشتی کروز، آشیل لورو
[ترجمه ترگمان]این قتل، تحت قوانین ما است، درست مانند آن قتل در کشتی تفریحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is an indictable offence which carries a two years' prison sentence.
[ترجمه گوگل]این یک جرم قابل مجازات است که دو سال حبس دارد
[ترجمه ترگمان]این یک جرم indictable است که محکومیت زندان دو سال زندان را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In 1989 they were charged with indictable offences relating to the escape.
[ترجمه گوگل]در سال 1989 آنها به جرایم قابل کیفرخواست مربوط به فرار متهم شدند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۹، آن ها به جرائم indictable مربوط به فرار متهم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Evidence suggested that official was indictable for the crime.
[ترجمه گوگل]شواهد حاکی از آن بود که این مقام برای این جنایت قابل مجازات است
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که این مقام مسئول این جرم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whether the internal administrative sanction is indictable remains one of the problems which has been disputed on the case scope of the Administrative Litigation of China among the academic circles.
[ترجمه گوگل]این که آیا مجازات اداری داخلی قابل مجازات است یا خیر، یکی از مشکلاتی است که در حوزه پرونده قضایی اداری چین در بین محافل دانشگاهی مورد مناقشه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این که ضمانت اجرایی داخلی یکی از مشکلاتی باشد که در مورد حوزه قضایی کشور چین در میان محافل دانشگاهی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Considering on the setting up procedure of the indictable cases in China, the investigation jurisdiction plays the center missions in the criminal jurisdiction.
[ترجمه گوگل]با توجه به تشکیل رویه پرونده های کیفری در چین، صلاحیت رسیدگی به مأموریت های مرکزی در صلاحیت کیفری است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن روند راه اندازی پرونده های indictable در چین، حوزه قضایی تحقیقات، ماموریت های مرکزی را در حوزه قضایی جنایی به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When considering the indictable way of macroeconomic regulation behaviors, besides drawing on the experience of other countries we must be based on a combination of China's national conditions.
[ترجمه گوگل]هنگام در نظر گرفتن رفتارهای تنظیمکننده اقتصاد کلان، علاوه بر استفاده از تجربیات سایر کشورها، باید بر ترکیبی از شرایط ملی چین مبتنی باشد
[ترجمه ترگمان]هنگام در نظر گرفتن روش indictable رفتارهای قوانین اقتصاد کلان، علاوه بر ایجاد تجربه کشورهای دیگر، ما باید براساس ترکیبی از شرایط ملی چین باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ranganathan asserts that releasing a book without an index should be an indictable offence.
[ترجمه گوگل]رانگاناتان ادعا می کند که انتشار یک کتاب بدون فهرست باید یک جرم قابل مجازات باشد
[ترجمه ترگمان]رانگاناتان تاکید می کند که انتشار یک کتاب بدون شاخص باید یک جرم indictable باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It may well be that indoctrination in the techniques of terror to destroy the Government would be indictable under either statute.
[ترجمه گوگل]ممکن است تلقین به فنون ترور برای از بین بردن دولت تحت هر دو قانون قابل مجازات باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است این امر به خوبی این باشد که تلقین به تکنیک های ترور برای نابود کردن دولت تحت هر دو اساسنامه اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Facts: convicted of robbery and possessing a firearm with intent to commit an indictable offence.
[ترجمه گوگل]حقایق: محکوم به سرقت و داشتن اسلحه گرم به قصد ارتکاب جرم قابل کیفرخواست
[ترجمه ترگمان]حقایق: محکوم به سرقت و داشتن سلاح گرم با قصد ارتکاب جرم indictable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Therefore 83 percent of those found guilty of, or cautioned for, indictable offences were male and 17 percent female.
[ترجمه گوگل]بنابراین 83 درصد از کسانی که در جرایم قابل کیفرخواست مجرم شناخته شدند یا به آنها اخطار داده شد مرد و 17 درصد زن بودند
[ترجمه ترگمان]بنابراین ۸۳ درصد کسانی که گناهکار شناخته شدند یا به آن ها هشدار دادند، جرائم indictable مرد و ۱۷ درصد زن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The unit costs used in assessing expenditure needs for indictable offences were reduced overall during the three year period.
[ترجمه گوگل]هزینه های واحد مورد استفاده در ارزیابی نیازهای هزینه برای جرایم قابل کیفرخواست به طور کلی در طول دوره سه ساله کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]هزینه واحد مورد استفاده در ارزیابی نیازهای مخارج برای جرائم indictable در طول مدت سه سال کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In this paper, the author use the theory of measure interests, to give a new interpretation of the behavior in the court's modification of indictable offense directly in criminal justice.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسنده با استفاده از تئوری منافع اندازه گیری، تفسیر جدیدی از رفتار در تعدیل جرم قابل مجازات مستقیماً در عدالت کیفری توسط دادگاه ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مولف از نظریه منافع اندازه گیری استفاده می کند تا تفسیر جدیدی از رفتار در تغییر قانون توهین به دادگاه به طور مستقیم در عدالت جنایی ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He continue to maintain his technical innocence of any indictable offence.
[ترجمه گوگل]او همچنان به بی گناهی فنی خود از هرگونه جرم قابل کیفرخواست ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]او به حفظ عصمت فنی خود از هر گونه جرم indictable ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید