indic

/ˈɪndɪk//ˈɪndɪk/

هندی، از هندوستان، مخفف:، اخباری، شاخص، وابسته به هند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to India; Indian.

(2) تعریف: of or pertaining to the subgroup of Indo-European languages spoken in India, Ceylon, and Pakistan, such as Hindi or Bengali.

جمله های نمونه

1. The earliest form of Indic was Vedic Sanskrit which, like Avestan, was an ancient liturgical language.
[ترجمه گوگل]اولین شکل هندی سانسکریت ودایی بود که مانند اوستایی یک زبان آیینی باستانی بود
[ترجمه ترگمان]اولین شکل هندی Vedic سانسکریت است که زبان زبان باستانی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spanish and Japanese. Chinese, Middle Eastern, Indic (South Asia), and Eastern European languages are on the rise.
[ترجمه گوگل]اسپانیایی و ژاپنی زبان های چینی، خاورمیانه، هندی (آسیای جنوبی) و زبان های اروپای شرقی در حال افزایش هستند
[ترجمه ترگمان]اسپانیایی و ژاپنی چین، خاور میانه، هندی (جنوب آسیا)و زبان های اروپایی شرقی در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Indic language spoken by the people of India who live in Gujarat in western India.
[ترجمه گوگل]زبان هندی که توسط مردم هند که در گجرات در غرب هند زندگی می کنند صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]زبان هندی با مردم هند صحبت کرد که در گجرات در غرب هند زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chinese, Middle Eastern, Indic (South Asia), and Eastern European languages are on the rise.
[ترجمه گوگل]زبان های چینی، خاورمیانه، هندی (آسیای جنوبی) و زبان های اروپای شرقی در حال افزایش هستند
[ترجمه ترگمان]چین، خاور میانه، هندی (جنوب آسیا)و زبان های اروپایی شرقی در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modern Indic language of West Bengal and Bangladesh.
[ترجمه گوگل]زبان هندی مدرن بنگال غربی و بنگلادش
[ترجمه ترگمان]زبان هندی مدرن در بنگال غربی و بنگلادش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This indic ated preliminarily that tomato, a light crop, was not suitable fo. . .
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که گوجه‌فرنگی، محصولی سبک، برای آن مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]این indic ated preliminarily که گوجه فرنگی، محصول سبک، برای ما مناسب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a preview of Google Indic keyboard allows for search in 14 Indian languages .
[ترجمه گوگل]این یک پیش نمایش از صفحه کلید هندی Google است که امکان جستجو در 14 زبان هندی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این یک پیش نمایش از صفحه کلید Google هندی است که اجازه جستجو در ۱۴ زبان هندی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you remove the Arabic, Armenian, Georgian, Hebrew, Indic, Thai, and Vietnamese language files, you will no longer be able to enter or display text in these languages.
[ترجمه گوگل]اگر فایل‌های زبان‌های عربی، ارمنی، گرجی، عبری، هندی، تایلندی و ویتنامی را حذف کنید، دیگر نمی‌توانید متنی را به این زبان‌ها وارد یا نمایش دهید
[ترجمه ترگمان]اگر شما عربی، ارمنی، گرجی، عبری، هندی، هندی و ویتنامی را حذف کنید دیگر قادر به ورود یا نمایش متن در این زبان ها نخواهید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dard: a group of Indic languages spoken in the upper Indus River valley.
[ترجمه گوگل]درد: گروهی از زبان های هندی که در دره رود سند بالایی صحبت می شود
[ترجمه ترگمان]dard: گروهی از زبان های هندی که در دره رودخانه ایندوس بالا صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, the reading order of Arabic and Indic scripts is bidirectional.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ترتیب خواندن خط عربی و هندی دو طرفه است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ترتیب خواندن متن های عربی و هندی دو سویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Certain compositing rules in Indic scripts are also rather complex and must be represented in FLTs.
[ترجمه گوگل]برخی از قوانین ترکیبی در اسکریپت های هندی نیز نسبتاً پیچیده هستند و باید در FLT ها نشان داده شوند
[ترجمه ترگمان]قوانین ترکیب خاصی در خطوط هندی نسبتا پیچیده هستند و باید در FLTs نمایش داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Authorities in Semitic, Indic and Chinese published its literature.
[ترجمه گوگل]مقامات سامی، هندی و چینی ادبیات آن را منتشر کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات نژاد سامی، هندی و چینی ادبیات خود را منتشر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to the economic use, soil animals are divided for edible, medical, feeding, oppositiog the injurious insect and in indic ating the environment.
[ترجمه گوگل]با توجه به کاربری اقتصادی، حیوانات خاک را به عنوان خوراکی، دارویی، تغذیه، مقابله با حشره آسیب رسان و شاخص خوار محیط تقسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]با توجه به کاربرد اقتصادی، حیوانات خاک برای تغذیه، پزشکی، تغذیه، oppositiog حشرات مضر و در indic در محیط زیست تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was based on worship of the god Mithras and derives from the Persian and Indic god Mithra and other Zoroastrian deities .
[ترجمه گوگل]این بنا بر اساس پرستش خدای میترا بوده و از خدای ایرانی و هندی میترا و دیگر خدایان زرتشتی گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]آن بر پایه پرستش خدا Mithras و از خدای فارسی و هندی Mithra و دیگر خدایان زرتشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As you move east, you encounter the Cyrillic alphabets, Hebrew and Arabic systems in the Middle East, and several Indic alphabets.
[ترجمه گوگل]همانطور که به سمت شرق حرکت می کنید، با الفبای سیریلیک، سیستم های عبری و عربی در خاورمیانه و چندین الفبای هندی روبرو می شوید
[ترجمه ترگمان]همانطور که به سمت شرق می روید، با الفبای سیرلیک، سیستم های عبری و عربی در خاور میانه و چندین الفبای هندی روبرو می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to india, indian; of the indo-iranian languages

پیشنهاد کاربران

بپرس