index card

جمله های نمونه

1. We even had to use index cards.
[ترجمه گوگل]حتی مجبور شدیم از کارت های شاخص استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما حتی مجبور بودیم از کارت های شاخص استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, glue the uncut index card on to the two supporting cards to finish the bridge.
[ترجمه گوگل]در نهایت، کارت شاخص بریده نشده را روی دو کارت نگهدارنده بچسبانید تا پل را تمام کنید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، کارت شاخص uncut را به دو کارت پشتیبانی متصل کنید تا پل را تمام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His management trademark is carrying index cards in his shirt pocket so that he can note mistakes while visiting Darden restaurants.
[ترجمه گوگل]علامت تجاری مدیریت او این است که کارت های شاخص را در جیب پیراهنش حمل می کند تا بتواند اشتباهات خود را هنگام بازدید از رستوران Darden یادداشت کند
[ترجمه ترگمان]علامت تجاری مدیریت او، کارت های شاخص را در جیب پیراهن خود حمل می کند تا بتواند هنگام بازدید از رستوران های Darden، اشتباهاتی را یادداشت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Writing out 1500 index cards is just as time consuming as producing 1500 letters.
[ترجمه گوگل]نوشتن 1500 کارت فهرست به اندازه تولید 1500 حرف زمان بر است
[ترجمه ترگمان]نوشتن ۱۵۰۰ کارت شاخص به اندازه تولید ۱۵۰۰ حرف زمان گیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I put all my notes on index cards.
[ترجمه گوگل]من تمام یادداشت هایم را روی کارت های فهرست قرار می دهم
[ترجمه ترگمان] من همه notes رو نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cut one of the index cards in half lengthwise.
[ترجمه گوگل]یکی از کارت های شاخص را از طول نصف کنید
[ترجمه ترگمان]یکی از کارت های فهرست را از طول از طول جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Address controller can print in many formats from name and address book to Roladex/Index card.
[ترجمه گوگل]کنترل کننده آدرس می تواند در قالب های مختلفی از نام و دفترچه آدرس گرفته تا کارت Roladex/Index چاپ کند
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده نشانی می تواند در فرمت های بسیاری از نام و دفترچه نشانی به کارت Roladex \/ Index چاپ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apart from the accumulation of translated index cards, Edward and I made little progress, but our humour was good.
[ترجمه گوگل]من و ادوارد به غیر از انباشتگی کارت های شاخص ترجمه شده، پیشرفت کمی داشتیم، اما طنزمان خوب بود
[ترجمه ترگمان]جدا از تجمع کارت های نوشته شده، ادوارد و من کمی پیشرفت کردیم، اما شوخی ما خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or take out an index card.
[ترجمه گوگل]یا یک کارت شاخص بردارید
[ترجمه ترگمان] یا کارت لیست رو برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is sorting index card into alphabetical order.
[ترجمه گوگل]او کارت فهرست را به ترتیب حروف الفبا مرتب می کند
[ترجمه ترگمان]او کارت index را به ترتیب حروف الفبا مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Result: Biodetection all meet the standard while chemical index card show different color at various location.
[ترجمه گوگل]نتیجه: تشخیص زیستی همه استاندارد را برآورده می کند در حالی که کارت شاخص شیمیایی رنگ های متفاوتی را در مکان های مختلف نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: Biodetection همه با استاندارد روبرو می شوند در حالی که کارت شاخص شیمیایی رنگ متفاوت را در مکان های مختلف نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sign your name on the index card.
[ترجمه گوگل]نام خود را روی کارت فهرست امضا کنید
[ترجمه ترگمان]نام خود را روی کارت فهرست امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use an index card as your bookmark.
[ترجمه گوگل]از یک کارت شاخص به عنوان نشانک خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک کارت شاخص به عنوان چوب الف استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The book's index card was misfiled.
[ترجمه گوگل]کارت نمایه کتاب اشتباه بایگانی شده بود
[ترجمه ترگمان]کارت فهرست کتاب misfiled بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a index card is a small card on which you can write information about someone or something in order to file it and consult it when necessary.

پیشنهاد کاربران

شاخص برگ رو میخوام برا ترجمه پیشنهاد بدم.
برگه یادداشت
= کاردکس Kardex
در اصل همان برگه ای است که پایین تخت بیماران در بیمارستان قرار دارد و شرح حال دقیق بیمار در آن نوشته شده است تا با پایان شیفت دکتر و پرستار، اطلاعات مریض برای دکتر و پرستار شیفت بعد در دسترس باشد.
index card ( عمومی )
واژه مصوب: برگه 2
تعریف: 1. ورقه‏ای کاغذی یا مقوایی که بر روی آن مشخصات کتاب را می‏نویسند|||2. ورقه‏ای کاغذی که اطلاعاتی دربارۀ حقوق یا مالیات یا وجه پرداخت‏شده در آن ذکر شود |||* برگه در معنای نخست مصوب فرهنگستان اول است.
کارت کوچکی برای نوشتنه، که مخصوصاً در فهرست استفاده می شه
کاغذ فهرست دار
فیش
کارتکس

بپرس