1. an indeterminate amount
مبلغ نامعلوم
2. Her eyes were an indeterminate colour.
3. An indeterminate number of workers have already been exposed to the danger.
[ترجمه گوگل]تعداد نامشخصی از کارگران قبلاً در معرض خطر قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]تعداد نامعلومی از کارگران در معرض خطر قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our holiday plans are still at an indeterminate stage.
[ترجمه گوگل]برنامه های تعطیلات ما هنوز در مرحله نامشخصی است
[ترجمه ترگمان]برنامه های تعطیلات ما هنوز در محل نامعلومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I hope to carry on for an indeterminate period.
[ترجمه گوگل]امیدوارم برای یک دوره نامشخص ادامه دهم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم برای مدت نامعلومی ادامه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was a tall woman of indeterminate age.
7. It was indeterminate, the weather, not cold enough to warrant wearing my overcoat, not warm enough for a jacket.
[ترجمه گوگل]نامشخص بود، هوا، آنقدر سرد نبود که بخواهم کتم را بپوشم، به اندازه کافی برای یک ژاکت گرم نبود
[ترجمه ترگمان]هوا تاریک بود، هوا سرد بود، نه آنقدر سرد بود که بتواند پالتو خود را به تن کند، نه به اندازه کافی برای ژاکت گرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Of indeterminate age, he had moist grey eyes set in a pale, thin face.
[ترجمه گوگل]او با سن نامشخص، چشمان خاکستری مرطوبی داشت که در چهره ای رنگ پریده و لاغر بود
[ترجمه ترگمان]در سن و سال او چشم های خاکستری نمناک و رنگ پریده ای داشت که صورت لاغر و رنگ پریده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Translation here must be indeterminate because no amount of evidence will guarantee that the translation we offer will be uniquely correct.
[ترجمه گوگل]ترجمه در اینجا باید نامشخص باشد زیرا هیچ مدرکی تضمین نمیکند که ترجمهای که ارائه میدهیم منحصراً درست باشد
[ترجمه ترگمان]ترجمه اینجا باید مشخص باشد چون هیچ مدرکی تضمین نمی کند که ترجمه ما به طور منحصر به فرد درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Black slabs of indeterminate material had been used to construct the ancient castle.
[ترجمه گوگل]برای ساخت قلعه باستانی از تخته های سیاه رنگ از مواد نامشخص استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]سنگ های سیاه از جنس نامعلومی برای ساختن قلعه باستانی به کار برده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'd like to see indeterminate sentencing, so we can look at the risk they pose before we release them.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم مجازات نامشخصی ببینم، بنابراین میتوانیم قبل از آزادی آنها به خطراتی که آنها دارند نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که با محکوم شدن او را ببینم، تا قبل از اینکه آن ها را آزاد کنیم، به این ریسک نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The effect upon equilibrium quantity is again indeterminate, depending upon the relative size of the changes in supply and demand.
[ترجمه گوگل]بسته به اندازه نسبی تغییرات عرضه و تقاضا، تأثیر بر کمیت تعادل مجدداً نامشخص است
[ترجمه ترگمان]تاثیر روی مقدار تعادل دوباره نامعلوم است و به اندازه نسبی تغییرات در عرضه و تقاضا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And then for an indeterminate period of time he sat appraising the grazing cattle.
[ترجمه گوگل]و سپس برای مدت نامشخصی نشست و به ارزیابی گاوهای در حال چرا پرداخت
[ترجمه ترگمان]و سپس برای مدتی نامعلوم، در حالی که به چراگاه های grazing مشغول بود، نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Houses built of brick and flint, of indeterminate age but generally not of this century started to appear.
[ترجمه گوگل]خانههایی که از آجر و سنگ چخماق ساخته شدهاند، با قدمت نامشخص، اما عموماً نه در این قرن، ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان]خانه ها از آجر و سنگ ساخته بودند اما به طور کلی این قرن به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Miss Logan made indeterminate gestures to the priest, then set off in pursuit of her employer.
[ترجمه گوگل]دوشیزه لوگان حرکات نامشخصی به کشیش کرد، سپس در تعقیب کارفرمایش به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]دوشیزه لوگان با نا مشخصی به کشیش اشاره کرد و بعد به تعقیب کارفرمای خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید