1. independently
مستقلا،خودباشانه،به طور ناویخته یا ناوابسته،جداسرانه،بدون وابستگی
2. The ability to initiate and operate independently.
[ترجمه گوگل]توانایی شروع و عملکرد مستقل
[ترجمه ترگمان]توانایی آغاز و فعالیت مستقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانایی آغاز و فعالیت مستقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The enquiry must be independently conducted.
[ترجمه گوگل]پرس و جو باید به طور مستقل انجام شود
[ترجمه ترگمان]تحقیق باید مستقل انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحقیق باید مستقل انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The two scientists both made the same discovery independently, at roughly the same time.
[ترجمه گوگل]این دو دانشمند هر دو به طور مستقل و تقریباً در یک زمان یک کشف را انجام دادند
[ترجمه ترگمان]هر دوی این دانشمندان به طور مستقل این کشف را به طور مستقل انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دوی این دانشمندان به طور مستقل این کشف را به طور مستقل انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My limbs seemed to be working independently of each other.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید اندام های من مستقل از یکدیگر کار می کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید اعضای بدنم به طور مستقل از هم کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید اعضای بدنم به طور مستقل از هم کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I prefer travelling independently to going on a package holiday.
[ترجمه گوگل]من سفر مستقل را به رفتن به تعطیلات بسته ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم به طور مستقل سفر کنم و به تعطیلات بسته ای بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم به طور مستقل سفر کنم و به تعطیلات بسته ای بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The two departments work independently of each other.
[ترجمه گوگل]این دو بخش مستقل از یکدیگر کار می کنند
[ترجمه ترگمان]این دو بخش به طور مستقل از هم کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو بخش به طور مستقل از هم کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He argued that ideas do not exist independently of the language that expresses them.
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که ایده ها مستقل از زبانی که آنها را بیان می کند وجود ندارند
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که ایده ها به طور مستقل از زبان وجود ندارد که آن ها را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که ایده ها به طور مستقل از زبان وجود ندارد که آن ها را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Scientists in different countries, working independently of each other, have come up with very similar results.
[ترجمه گوگل]دانشمندان کشورهای مختلف که مستقل از یکدیگر کار می کنند، به نتایج بسیار مشابهی دست یافته اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در کشورهای مختلف، که مستقل از هم کار می کنند، نتایج مشابهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در کشورهای مختلف، که مستقل از هم کار می کنند، نتایج مشابهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The two departments operate independently of each other.
[ترجمه گوگل]این دو بخش مستقل از یکدیگر عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]این دو بخش مستقل از یکدیگر عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو بخش مستقل از یکدیگر عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Older children often like to operate independently.
[ترجمه گوگل]کودکان بزرگتر اغلب دوست دارند مستقل عمل کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان بزرگ تر اغلب دوست دارند مستقلا عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودکان بزرگ تر اغلب دوست دارند مستقلا عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Husbands and wives may be taxed independently/together.
[ترجمه گوگل]ممکن است زن و شوهر به طور مستقل / با هم مالیات بگیرند
[ترجمه ترگمان]شوهران و شوهران به طور مستقل و مستقل مالیات می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شوهران و شوهران به طور مستقل و مستقل مالیات می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The commission will operate independently of ministers.
[ترجمه گوگل]این کمیسیون مستقل از وزرا فعالیت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کمیسیون مستقل از وزرا عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کمیسیون مستقل از وزرا عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The student union is run independently of college authorities.
[ترجمه گوگل]اتحادیه دانشجویی مستقل از مقامات کالج اداره می شود
[ترجمه ترگمان]اتحادیه دانش آموزان مستقل از مقامات دانشگاهی اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتحادیه دانش آموزان مستقل از مقامات دانشگاهی اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Most elderly people prefer to live independently if they can.
[ترجمه گوگل]اکثر افراد مسن ترجیح می دهند اگر بتوانند مستقل زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر افراد مسن ترجیح می دهند که به طور مستقل زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر افراد مسن ترجیح می دهند که به طور مستقل زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید