independent variable

/ˌɪndəˈpendəntˈveriəbəl//ˌɪndɪˈpendəntˈveərɪəbəl/

(ریاضی) متغیر ناوابسته، متغیر مستقل، وردای ناوابسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mathematical variable in a functional relationship, whose value may change independently of the value of other variables.

جمله های نمونه

1. It is conventional to place the independent variable on the right-hand side of an equation.
[ترجمه گوگل]قرار دادن متغیر مستقل در سمت راست معادله مرسوم است
[ترجمه ترگمان]مرسوم است که متغیر مستقل در سمت راست معادله قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The independent variable on which one has to focus is the political culture.
[ترجمه گوگل]متغیر مستقلی که باید روی آن تمرکز کرد فرهنگ سیاسی است
[ترجمه ترگمان]متغیر مستقل که فرد باید بر آن تمرکز کند، فرهنگ سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Computes the average of the independent variable of the regression line.
[ترجمه گوگل]میانگین متغیر مستقل خط رگرسیون را محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]Computes میانگین متغیر مستقل خط رگرسیون را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Using genetic distance as independent variable and heterosis as dependent variable, we carried out regressing analyses.
[ترجمه گوگل]با استفاده از فاصله ژنتیکی به عنوان متغیر مستقل و هتروزیس به عنوان متغیر وابسته، آنالیزهای رگرسیونی را انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فاصله ژنتیکی به عنوان متغیر مستقل و heterosis به عنوان متغیر وابسته، ما تحلیل رگرسیون را انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The set of values that an independent variable can have.
[ترجمه گوگل]مجموعه مقادیری که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از مقادیر که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Group as independent variable, tests before experiment as covariates and tests after experiment as dependent variables for analysis of covariance .
[ترجمه گوگل]گروه به عنوان متغیر مستقل، آزمون های قبل از آزمایش به عنوان متغیرهای کمکی و آزمون های بعد از آزمایش به عنوان متغیرهای وابسته برای تجزیه و تحلیل کوواریانس
[ترجمه ترگمان]گروه به عنوان متغیر مستقل، قبل از آزمایش به عنوان متغیرهای کمی و آزمایش بعد از آزمایش به عنوان متغیرهای وابسته برای تجزیه و تحلیل کوواریانس آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shame proneness as the independent variable was positively correlated with social anxiety.
[ترجمه گوگل]تمایل به شرم به عنوان متغیر مستقل با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت داشت
[ترجمه ترگمان]شرم proneness به عنوان متغیر مستقل به طور مثبت با اضطراب اجتماعی ارتباط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Possible affective RE of observation target ( independent variable ) accounted for 280 items.
[ترجمه گوگل]RE عاطفی احتمالی هدف مشاهده (متغیر مستقل) 280 مورد را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان](متغیر مستقل)ممکن است (متغیر مستقل)برای ۲۸۰ آیتم محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The CAIV(Cost as An Independent Variable)method is a method that the United States army is using at present carrying on optimization and the control to the life cycle cost of weapon equipment.
[ترجمه گوگل]روش CAIV (هزینه به عنوان متغیر مستقل) روشی است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر از آن برای بهینه سازی و کنترل هزینه چرخه عمر تجهیزات سلاح استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]method (هزینه به عنوان یک متغیر مستقل)روشی است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر در حال حمل بر روی بهینه سازی و کنترل هزینه چرخه عمر تجهیزات سلاح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Comparison can also be important when the researcher is trying to establish what is not an independent variable.
[ترجمه گوگل]مقایسه همچنین زمانی می تواند مهم باشد که محقق در تلاش است تا متغیر مستقلی را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]مقایسه نیز می تواند زمانی مهم باشد که محقق سعی دارد چیزی را ایجاد کند که متغیر مستقل نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The space-economy for example is simply the spatial pattern of organization created by the industrial economy; it is not an independent variable.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اقتصاد فضا صرفاً الگوی فضایی سازمان است که توسط اقتصاد صنعتی ایجاد شده است این یک متغیر مستقل نیست
[ترجمه ترگمان]اقتصاد فضا - برای مثال، الگوی فضایی سازمانی است که توسط اقتصاد صنعتی خلق شده است؛ این یک متغیر مستقل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, it is argued that for cost accounting purposes it is too complex to include more than one independent variable.
[ترجمه گوگل]با این حال، استدلال می شود که برای اهداف حسابداری بهای تمام شده، گنجاندن بیش از یک متغیر مستقل بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحث می شود که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که بیش از یک متغیر مستقل را در بر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was the fact of the experiment that was the important independent variable, not the ones that Mayo was working with.
[ترجمه گوگل]این واقعیت آزمایش بود که متغیر مستقل مهم بود، نه آنهایی که مایو با آن کار می کرد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت آزمایشی بود که متغیر مستقل مهم بود، نه آن هایی که مایو با آن ها کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The domain is a set of values of the independent variable.
[ترجمه گوگل]دامنه مجموعه ای از مقادیر متغیر مستقل است
[ترجمه ترگمان]دامنه مجموعه ای از مقادیر متغیر مستقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] متغیر غیر وابسته
[شیمی] متغیر مستقل
[برق و الکترونیک] متغیر مستقل کمیت یا وضعیت مستقلی که در یک سیستم کنترل خودکار، متغیر کنترل شونده را مطابق رابطه ی از پیش معین تغییر می دهد .
[زمین شناسی] متغیرهای مستقل
[ریاضیات] متغیر مستقل
[روانپزشکی] متغیر مستقل. متغیری که در اصل مقدار آن مستقل از تغییرات مقدار در سایر متغیرها است. در آزمایشات متغیری که دستکاری می شود تا آثار آن بر متغیرهای وابسته مشاهده شود. متغیر تجربی، متغیر کنترل شده و متغیر تدبیری نامیده می شود.
[آمار] متغیر مستقل

انگلیسی به انگلیسی

• variable or factor which is predefined and determines the value of dependent variables

پیشنهاد کاربران

independent variable ( ریاضی )
واژه مصوب: متغیر مستقل
تعریف: متغیر x در تابع ( y=f ( x |||متـ . شناسه 1 argument 1

بپرس