independency

/ɪndɪˈpendənsiː//ˌɪndɪˈpendənsɪ/

رجوع شود به: independence، (حرف بزرگ) عقاید و روش های استقلال خواهان کلیسایی، کشور مستقل، اصول استقلال کلیساهای محلی، استقلال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: independencies
(1) تعریف: the state or condition of being independent; independence.

(2) تعریف: an independent territory, nation, or the like.

جمله های نمونه

1. The specialty and independency of the behaviour of life were elaborated.
[ترجمه گوگل]تخصص و استقلال رفتار زندگی تشریح شد
[ترجمه ترگمان]تخصص و استقلال رفتار زندگی به تفصیل شرح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Random variable, permissibility, independency and interrelation, which are easily confused, are common concepts in probability statistics.
[ترجمه گوگل]متغیر تصادفی، مجاز بودن، استقلال و رابطه متقابل که به راحتی با هم اشتباه گرفته می شوند، مفاهیم رایج در آمار احتمالات هستند
[ترجمه ترگمان]متغیر تصادفی، مجاز، استقلال و رابطه متقابل، که به راحتی گیج می شوند، مفاهیم رایج در آمار احتمال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Therefore, we make an analysis of its independency in this paper.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما در این مقاله به تحلیلی از استقلال آن می پردازیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین تجزیه و تحلیل وابستگی خود را در این مقاله انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Further, it brings me up the ability of independency and good habits of living.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، توانایی استقلال و عادات خوب زندگی را برای من به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، توانایی استقلال و عادات خوب زندگی را به من می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The independency is the magic weapon supporting China's sovereignty and safety.
[ترجمه گوگل]استقلال سلاح جادویی است که از حاکمیت و امنیت چین حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]استقلال سلاحی جادویی است که از حاکمیت و امنیت چین حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, from the perspective of learning strategies, student's independency learning should also be paid attention.
[ترجمه گوگل]اما از منظر راهبردهای یادگیری، یادگیری مستقل دانش آموز نیز باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، از دیدگاه استراتژی های یادگیری، یادگیری مستقل از استقلال نیز باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Realized by Java and XML, the system bears independency of platform, excellent expansion, high - efficient and security.
[ترجمه گوگل]این سیستم که توسط جاوا و XML تحقق یافته است، دارای استقلال پلتفرم، گسترش عالی، کارایی بالا و امنیت است
[ترجمه ترگمان]این سیستم استقلال سکو، توسعه عالی، کارایی بالا و امنیت را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the features of platform independency, easy extendibility, good interactivity and data semantic description and transform ability, XML is fit for mutual medium of data source.
[ترجمه گوگل]XML با ویژگی‌های استقلال پلتفرم، توسعه‌پذیری آسان، تعامل خوب و توصیف معنایی داده و توانایی تبدیل، برای رسانه متقابل منبع داده مناسب است
[ترجمه ترگمان]با ویژگی هایی از استقلال سکو، سازگاری آسان، فعل و انفعال متقابل خوب و قابلیت تبدیل داده ها، XML برای منبع مشترک منبع داده ها مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, no independency has been achieved of our central bank ever since.
[ترجمه گوگل]اما از آن زمان تاکنون هیچ استقلالی از بانک مرکزی ما حاصل نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آن زمان هیچ استقلال independency از بانک مرکزی ما بدست نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Independency and initiative are the requirement of the inbuilt nature of market subjects.
[ترجمه گوگل]استقلال و ابتکار لازمه ماهیت درونی سوژه های بازار است
[ترجمه ترگمان]ابتکار و ابتکار، نیاز به ماهیت درونی سوژه های بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And it provides a platform independency, application transparent realization.
[ترجمه گوگل]و آن را فراهم می کند استقلال پلت فرم، برنامه تحقق شفاف
[ترجمه ترگمان]و این یک عدم استقلال پلت فرم، تحقق شفاف درخواست را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 2 nd, singapore is international society approbatory an independency home.
[ترجمه گوگل]دوم، سنگاپور یک جامعه بین المللی است که به عنوان یک خانه استقلال تایید شده است
[ترجمه ترگمان]سنگاپور و سنگاپور یک جامعه بین المللی برای استقلال در این کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. King retired from his dynasty like I need my independency of my destiny.
[ترجمه گوگل]پادشاه از سلسله خود بازنشسته شد، مثل اینکه من به استقلال خودم از سرنوشتم نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]پادشاه از خاندان خود دور شده و من به سرنوشت خودم احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new cost function based on the diagonalization of correlation matrices is proposed to measure the independency of output signals.
[ترجمه گوگل]یک تابع هزینه جدید بر اساس قطری شدن ماتریس های همبستگی برای اندازه گیری استقلال سیگنال های خروجی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک تابع هزینه جدید براساس the ماتریس های همبستگی پیشنهاد شده است که استقلال سیگنال های خروجی را اندازه گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• independence; freedom from control of other; self-reliance; autonomy; independent territory or state

پیشنهاد کاربران

بپرس