indelicacy

/ɪnˈdelɪkəsi//ɪnˈdelɪkəsi/

معنی: خشونت، زمختی، بی نزاکتی، بی لطافتی
معانی دیگر: عدم ظرافت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: indelicacies
(1) تعریف: the state or quality of being indelicate.

(2) تعریف: an indelicate act or comment; vulgarity.
مشابه: ribaldry

جمله های نمونه

1. Indelicacy is too mild a term to convey the idea.
[ترجمه گوگل]بی ظرافتی اصطلاحی بسیار ملایم برای انتقال این ایده است
[ترجمه ترگمان]indelicacy برای انتقال این ایده بسیار ملایم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I felt I might, without indelicacy, because the evening she dined with us she rather suggested . . . rather let me see that she would be grateful for guidance. And she WAS.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کردم می‌توانم، بدون ظرافت، زیرا شبی که او با ما شام خورد، بیشتر پیشنهاد داد اجازه دهید ببینم که او برای راهنمایی سپاسگزار خواهد بود و او بود
[ترجمه ترگمان]من احساس می کردم که بدون این که تو با ما شام بخورد بهتر است، چون شب که با ما شام می خورد، ترجیح می داد به من نشان دهد که او از راهنمایی او سپاسگزار خواهد بود و او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But there seems indelicacy in directing his attentions towards her, so soon after this event.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد بی ظرافتی در جهت دادن توجه او به او وجود دارد، بنابراین بلافاصله پس از این اتفاق
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که بعد از این واقعه، کمی بعد از این واقعه، در دل دارد به او توجه نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shameful state includes the exposure of physical indelicacy and off intellectual and moral weakness.
[ترجمه گوگل]حالت شرم آور شامل آشکار شدن ظرافت جسمی و ضعف فکری و اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]وضعیت شرم آور شامل قرار گرفتن در معرض نمایش فیزیکی و ضعف ذهنی و اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cheap goods: Indelicacy bah, not be good thing.
[ترجمه گوگل]اجناس ارزان : ظرافت باه، چیز خوبی نباشد
[ترجمه ترگمان]کالای ارزان: تف به تف، چیز خوبی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It creates the impression that someone as simple and natural as giving you what you happen to have to someone who happens to be in need of it is in itself and indelicacy .
[ترجمه گوگل]این تصور را ایجاد می کند که شخصی به همان سادگی و طبیعی که آنچه را که اتفاقاً به شما می دهد به کسی که اتفاقاً به آن نیاز دارد، به خودی خود و بی ظرافت است
[ترجمه ترگمان]این احساس را ایجاد می کند که فردی به سادگی و طبیعی، به شما نشان می دهد که چه اتفاقی برای کسی می افتد که نیاز به آن دارد که به خودش نیاز داشته باشد و در ذهن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And with rainfall type was calculated respectively 1991 198 1996 produce water to measure with what land used state indelicacy territory 20
[ترجمه گوگل]و با نوع بارندگی به ترتیب محاسبه شد 1991 198 1996 تولید آب برای اندازه گیری با چه اراضی استفاده می شود قلمرو ظرافت دولتی 20
[ترجمه ترگمان]و با توجه به نوع بارش که در سال ۱۹۹۱ به ترتیب ۱۹۸ تا ۱۹۹۶ محاسبه شد، آب برای اندازه گیری با چه زمین مورد استفاده در منطقه ۲۰ محاسبه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The high the latest fashion that autumn winter series contains clarity is delicate divine marrow, the outside indelicacy of firm independence shows meticulous woman idiosyncratic.
[ترجمه گوگل]بالاترین آخرین مد که سری های زمستانی پاییز حاوی وضوح است، مغز ظریف الهی است، ظرافت بیرونی استقلال محکم، زن دقیق را خاص نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آخرین مد که سری زمستان پاییز شامل می شود، مغز ظریف الهی است، the که در قسمت بیرونی استقلال شرکت قرار می گیرد، زنی دقیق و دقیق را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now it is thought he would like to spare the FA the indelicacy of a disciplinary hearing involving a new England captain just a few days after the previous one was sacked.
[ترجمه گوگل]اکنون تصور می‌شود که او می‌خواهد فدراسیون فوتبال را از ظرافت یک جلسه انضباطی مربوط به یک کاپیتان جدید انگلیس، تنها چند روز پس از اخراج کاپیتان قبلی، در امان بگذارد
[ترجمه ترگمان]حالا فکر می کند که دوست دارد از FA یک جلسه استماع انضباطی که چند روز پس از اخراج یکی از آن ها توسط کاپیتان جدید انگلستان برگزار می شود، استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You not only never have accompany him to had seen A piece, you still do not drink your husband to make love for this, do you think he is shameless, indelicacy, dirty?
[ترجمه گوگل]شما نه تنها هرگز او را برای دیدن یک قطعه همراهی نکرده اید، هنوز هم برای عشق ورزی به شوهرتان مشروب نمی خورید، آیا فکر می کنید او بی شرم، بی ظرافت، کثیف است؟
[ترجمه ترگمان]تو نه تنها با او همراهی کرده ای که یک قطعه را دیده باشد، تو هنوز شوهر خود را نمی خوری تا عاشق این موضوع بشوی، تو فکر می کنی که او بی حیا و indelicacy، کثیف و کثیف است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشونت (اسم)
harshness, rigor, severity, violence, asperity, cruelty, roughness, atrocity, truculence, indelicacy, rudeness, discourtesy, incivility, truculency

زمختی (اسم)
crassitude, indelicacy

بی نزاکتی (اسم)
indecency, indelicacy, discourtesy, indecorum

بی لطافتی (اسم)
indelicacy

انگلیسی به انگلیسی

• lack of delicacy; insensitivity; offensiveness, rudeness, tactlessness

پیشنهاد کاربران

بپرس