indefectible

/ˌɪndɪˈfektəbəl//ˌɪndɪˈfektəbl/

معنی: درست، بی عیب، عیب نکردنی، خراب نشدنی
معانی دیگر: معیوب نشدنی (یا نکردنی)، ناقص نشدنی، خلل ناپذیر

جمله های نمونه

1. Flawless and indefectible products are always our rule and aim.
[ترجمه گوگل]محصولات بی عیب و نقص همیشه قانون و هدف ما هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات Flawless و indefectible همیشه قاعده و هدف ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It adopts lacquer-coated steel at both sides and bottom frame, and indefectible high-density plate, and the equipage can save space.
[ترجمه گوگل]از فولاد با پوشش لاکی در هر دو طرف و قاب پایین و صفحه با چگالی بالا ناقص استفاده می کند و تجهیزات می تواند باعث صرفه جویی در فضا شود
[ترجمه ترگمان]آن فولاد ضد لاک را در هر دو طرف و قاب پایینی به کار می گیرد و indefectible با چگالی بالا و the می تواند فضا را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The foreign media gave the comments saying that it was a indefectible and unaffectedly moving film.
[ترجمه گوگل]رسانه های خارجی این اظهار نظر را عنوان کردند که این یک فیلم بی نقص و بدون تأثیر است
[ترجمه ترگمان]رسانه های خارجی در این باره اظهار داشتند که این فیلم یک فیلم اکشن و غیر رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Marks SXGSTYN's Dignity by Products Quality". SXGSTYN group think that the only way to keep the indefectible position in the market is only advanced technology and the reliable quality.
[ترجمه گوگل]"شأن SXGSTYN را با کیفیت محصولات مشخص می کند" گروه SXGSTYN فکر می کند که تنها راه برای حفظ موقعیت معیوب در بازار تنها تکنولوژی پیشرفته و کیفیت قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]\"وقار و وقار محصولات با کیفیت محصولات\" گروه SXGSTYN فکر می کنند که تنها راه حفظ موقعیت indefectible در بازار تنها تکنولوژی پیشرفته و کیفیت قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only if take the above actions, do the ferry companies keep in the indefectible position in the future competing shipping market.
[ترجمه گوگل]تنها در صورت انجام اقدامات فوق، شرکت های کشتی در موقعیت غیرقابل نقص در بازار حمل و نقل رقیب آینده باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که اقدامات فوق را در نظر بگیرید، شرکت های کرجی در موقعیت indefectible در بازار شرکت های رقیب در آینده شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can say, the proper use of the bidding skills of construction enterprises in the construction market is an important reason of the indefectible position.
[ترجمه گوگل]می توان گفت، استفاده مناسب از مهارت های مناقصه شرکت های ساختمانی در بازار ساخت و ساز، دلیل مهمی برای وضعیت نابسامان است
[ترجمه ترگمان]می توان گفت که استفاده درست از مهارت های مناقصه شرکت های ساخت وساز در بازار ساخت وساز دلیل مهمی از موقعیت indefectible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be short of love in one's childhood, was brought up to be short of calcium, wearing pants head, making tie, self-righteous east is indefectible, it is goofy generation actually.
[ترجمه گوگل]در کودکی از عشق کوتاه آمد، کم کلسیم تربیت شد، سر شلوار پوشید، کراوات ساخت، مشرق خودپسندی عیب ندارد، در واقع نسل احمقانه است
[ترجمه ترگمان]کوتاه بودن عشق در دوران کودکی، بزرگ شدن کلسیم، پوشیدن سر شلوار، تساوی بدون کراوات، درست بودن در شرق، در واقع تولید goofy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the platoon is in second is numerous Yun saying confused, among them demon of choose of a lot of person selected teachs hierarch east indefectible.
[ترجمه گوگل]و جوخه در رتبه دوم است یون متعدد می گوید گیج، در میان آنها شیطان انتخاب از بسیاری از افراد منتخب آموزش سلسله مراتب شرق ناقص
[ترجمه ترگمان]و گروه دوم در درجه دوم است و در میان آن ها شیطان بسیاری از افراد را انتخاب می کنند که افراد زیادی را انتخاب می کنند که teachs را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The strategic cooperation between Shandong University and Longli Appliance Co., Ltd makes Longli indefectible in washing machine field.
[ترجمه گوگل]همکاری استراتژیک بین دانشگاه شاندونگ و Longli Appliance Co, Ltd باعث می شود Longli در زمینه ماشین لباسشویی ناقص باشد
[ترجمه ترگمان]هم کاری استراتژیک بین دانشگاه شاندونگ و شرکت Longli appliance با مسئولیت محدود Longli indefectible را در زمینه شستن ماشین انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nowdays, the competition of market economy is drastic increasingly, talent and technology are the key of success for the corporation getting the indefectible room in the market.
[ترجمه گوگل]امروزه، رقابت اقتصاد بازار به طور فزاینده‌ای شدید شده است، استعداد و فناوری کلید موفقیت شرکت است که اتاق معیوب در بازار را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]با این حال، رقابت اقتصاد بازار به طور فزاینده ای فزاینده است، استعداد و فن آوری کلید موفقیت این شرکت است که اتاق indefectible را در بازار به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The entire confident optimists, as long as there are a lighting lights in the heart, they will keep up in indefectible position though experiencing the hardships.
[ترجمه گوگل]همه افراد خوش‌بین، تا زمانی که چراغ‌های روشنایی در قلب وجود داشته باشد، با وجود تجربه سختی‌ها، در موقعیتی غیرقابل نقص باقی می‌مانند
[ترجمه ترگمان]تمام افراد خوش بینی بااعتماد به نفس، تا زمانی که یک چراغ روشن در قلب وجود دارد، در موقعیت indefectible قرار می گیرند، هرچند که سختی را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only by seizing the opportunities agilely and facing the challenges bravely, can the CCP keep up in the indefectible position.
[ترجمه گوگل]ح‌ک‌چ تنها با استفاده چابکانه از فرصت‌ها و رویارویی شجاعانه با چالش‌ها، می‌تواند در موقعیت ناقص باقی بماند
[ترجمه ترگمان]تنها با seizing فرصت ها و روبرو شدن با چالش ها شجاعانه، CCP می تواند در موقعیت indefectible نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درست (صفت)
right, upright, straight, true, perfect, genuine, correct, out-and-out, accurate, exact, valid, just, authentic, even, whole, entire, trustworthy, straightforward, plumb, veracious, legitimate, conscionable, orthodox, incorrupt, indefectible, integral, leveling, well-advised

بی عیب (صفت)
perfect, all right, entire, spotless, flawless, faultless, sound, blameless, intact, fault-free, unexceptionable, indefectible, point-device, serviceable

عیب نکردنی (صفت)
indefectible

خراب نشدنی (صفت)
indefectible

انگلیسی به انگلیسی

• having no defects; perfect; possessing the ability to resist failure, unfailing; having the ability to resist decay

پیشنهاد کاربران

بپرس