incus

/ˈɪŋkəs//ˈɪŋkəs/

معنی: سندان، استخوان سندانی، سندانی، عظم سندانی
معانی دیگر: (کالبد شناسی) استخوان سندانی (گوش)، سندان گوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: incudes
مشتقات: incudal (adj.), incudate (adj.)
• : تعریف: the small middle bone of the mammalian middle ear, shaped like an anvil.

جمله های نمونه

1. Conclusion:MPR that is parallel to incus can be got from axial images. The shape, size and malformation of incus can be evaluated on this image. It is useful for treatment of malformation of incus.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: MPR موازی با اینکوس را می‌توان از تصاویر محوری دریافت کرد شکل، اندازه و ناهنجاری اینکوس را می توان در این تصویر ارزیابی کرد برای درمان ناهنجاری انکوس مفید است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: MPR که موازی با استخوان سندانی است را می توان از تصاویر محوری گرفت شکل، اندازه و ناهنجاری استخوان سندانی را می توان در این تصویر ارزیابی کرد این برای درمان of از استخوان سندانی مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Short limb of incus(or incudal fossa) and lateral semicircular canal are important landmarks by which pyramidal segment of FN might be located in manipulation of mastoid.
[ترجمه گوگل]اندام کوتاه اینکوس (یا حفره انکودال) و کانال نیم دایره‌ای جانبی نشانه‌های مهمی هستند که بخش هرمی FN ممکن است در دستکاری ماستوئید قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]بخش اتصال کوتاه از استخوان سندانی (یا incudal fossa)و کانال نیمدایره های افقی هستند که در آن ها بخش هرمی فرست در دستکاری of قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The incus was the most vulnerable ossicle in the trauma to the middle ear.
[ترجمه گوگل]اینکوس آسیب پذیرترین استخوانچه در ضربه به گوش میانی بود
[ترجمه ترگمان]استخوان سندانی، آسیب پذیرترین بخش در ضربه روحی به گوش میانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Comprising three separate bones, the malleus, the incus and the stapes, this structure is unlike that of any other class of animal: reptiles and amphibians have one bone while fish have none.
[ترجمه گوگل]این ساختار متشکل از سه استخوان مجزا به نام‌های مَلئوس، اینکوس و رکابی است
[ترجمه ترگمان]استخوان چکشی، استخوان چکشی، استخوان سندانی و استخوان رکابی، این ساختار برخلاف دیگر انواع حیوانات دیگر است: خزندگان و دوزیستان یک استخوان دارند در حالی که ماهی ها فاقد یک استخوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The relationship between the long limbs of incus and the lenticular process was studied by observing the micro structure and tissue section with microscope.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین اندام های بلند انکوس و فرآیند عدسی با مشاهده ریز ساختار و برش بافت با میکروسکوپ بررسی شد
[ترجمه ترگمان]رابطه بین اعضای بلند استخوان سندانی و فرآیند lenticular با مشاهده ساختار میکرو و بخش بافت با میکروسکوپ مطالعه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Destruction of the incus was by far the most common ossicular defect in all cholesteatoma ears.
[ترجمه گوگل]تخریب انکوس تا حد زیادی شایع ترین نقص استخوانی در تمام گوش های کلستئاتوم بود
[ترجمه ترگمان]تخریب استخوان سندانی، بزرگ ترین عیب ossicular در همه گوش ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bones: malleus, incus, stapes.
[ترجمه گوگل]استخوان ها: مالئوس، اینکوس، رکابی
[ترجمه ترگمان]استخوان ها: استخوان چکشی، استخوان سندانی، استخوان رکابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To study the development of the lenticular process of incus, and to make clear whether the lenticular processes are separated in ossicular chain.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه توسعه فرآیند عدسی انکوس، و روشن کردن اینکه آیا فرآیندهای عدسی در زنجیره استخوانی جدا شده اند یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه توسعه فرآیند lenticular از استخوان سندانی و مشخص کردن اینکه آیا فرآیندهای lenticular در زنجیره ossicular از هم جدا شده اند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. D CT can vividly demonstrate the shape and spatial relationships of malleus and incus.
[ترجمه گوگل]D CT می تواند شکل و روابط فضایی مالئوس و اینکوس را به وضوح نشان دهد
[ترجمه ترگمان]سی تی می تواند به طور واضح شکل و روابط فضایی از استخوان چکشی و استخوان سندانی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سندان (اسم)
anvil, incus, anvil bone, stake

استخوان سندانی (اسم)
anvil, incus

سندانی (اسم)
incus

عظم سندانی (اسم)
incus

انگلیسی به انگلیسی

• middle of the three bones of the ear (anatomy)

پیشنهاد کاربران

incus ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: سندانی
تعریف: قسمت فوقانی ابر کومه‏ای‏بارا که به شکل سندان با نمای هموار و ریسه‏دار و مخطط است

بپرس