incurrence


عمل متحمل شدن یا بالا آوردن قرض و غیره، تحمیل، تعلق گرفتگی، شمول، مشمولیت

جمله های نمونه

1. Will the transaction result in the incurrence of transfer, use, property or other local or foreign taxes?
[ترجمه گوگل]آیا معامله منجر به انتقال، استفاده، اموال یا سایر مالیات های داخلی یا خارجی می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا تراکنش ها منجر به incurrence انتقال، استفاده، اموال یا سایر مالیات های محلی یا خارجی می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results The incurrence of decubital ulcer in hospital was eliminated.
[ترجمه گوگل]ResultsThe بروز زخم دکوبیتال در بیمارستان حذف شد
[ترجمه ترگمان]نتایج The زخم decubital در بیمارستان حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The controlling power changing and incurrence share change currency share are all influence controlling power avails.
[ترجمه گوگل]تغییر قدرت کنترلی و تغییر سهم وقوع سهم ارز، همگی از مزایای قدرت کنترلی هستند
[ترجمه ترگمان]سهم کنترل توان در حال تغییر و اشتراک گذاری سهم ارزی همگی بر کنترل قدرت کنترل قدرت تاثیر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the incurrence of young and middle aged cerebral infarction increasing year by year, correlated researches of the pathogenesis in young and middle aged cerebral infarction had been a hot spot.
[ترجمه گوگل]با افزایش سال به سال بروز انفارکتوس مغزی جوان و میانسال، تحقیقات مرتبط در مورد پاتوژنز در انفارکتوس مغزی جوان و میانسال یک نقطه داغ بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به رشد young جوان و میانسال در سال افزایش، تحقیقات مربوط به بیماری زا بودن در infarction جوان و میانسال یک نقطه داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Pertinent to those correlation factors of incurrence of algor, preventive nursing measures man lower the rate of algor.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری با توجه به عوامل همبستگی بروز الگو، اقدامات پرستاری پیشگیرانه میزان الگوریتم را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Pertinent مربوط به عوامل همبستگی of، معیارهای پرستاری پیشگیرانه، نرخ of را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. S. dollars to record the incurrence and settlement of this foreign currency transaction assuming: a. A.
[ترجمه گوگل]دلار S برای ثبت وقوع و تسویه این معامله ارزی با این فرض: الف آ
[ترجمه ترگمان]برای ثبت the و حل این معامله ارز خارجی با فرض: a الف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Again, any incurrence of indebtedness by Liverpool Football Club needs full Board approval.
[ترجمه گوگل]مجدداً، هر گونه بدهی توسط باشگاه فوتبال لیورپول نیاز به تأیید کامل هیئت مدیره دارد
[ترجمه ترگمان]دوباره، هر incurrence بدهکاری باشگاه فوتبال لیورپول به تصویب کامل هیات مدیره نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mental damage compensation means legal liability in the form of property because illegal behavior inflicts mental pain or mental benefit incurrence on civil subjects.
[ترجمه گوگل]جبران خسارت روانی به معنای مسئولیت قانونی در قالب مال است زیرا رفتار غیرقانونی باعث ایجاد درد روانی یا ایجاد منفعت روانی برای افراد مدنی می شود
[ترجمه ترگمان]خسارت روانی به معنای مسئولیت قانونی در شکل مالکیت است زیرا رفتار غیر قانونی باعث ایجاد درد روحی و یا سود روانی در موضوعات مدنی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cost Center: A cost center is any responsibility center that has control over the incurrence of cost.
[ترجمه گوگل]مرکز هزینه: مرکز هزینه به هر مرکز مسئولیتی گفته می‌شود که بر انجام هزینه کنترل داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مرکز هزینه: مرکز هزینه هر مرکز مسیولیت است که کنترل هزینه را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion Tight control of the dripping rate of intravenous ciprofloxacin can decrease the incurrence of phlebitis in a marked degree.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کنترل دقیق میزان چکیدن سیپروفلوکساسین داخل وریدی می تواند بروز فلبیت را به میزان قابل توجهی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری محکم کردن شدید نرخ تزریق درون وریدی می تواند the of را در درجه علامت گذاری شده کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Responsibility Center: A responsibility center is any point within an organization where control over the incurrence of cost or the generating of revenues is found.
[ترجمه گوگل]مرکز مسئولیت: مرکز مسئولیت هر نقطه در سازمان است که در آن کنترل بر وقوع هزینه یا ایجاد درآمد در آن یافت می شود
[ترجمه ترگمان]مرکز مسیولیت: یک مرکز مسیولیت هر نقطه در یک سازمان است که کنترل هزینه یا ایجاد درآمد را در آن کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس